جدول جو
جدول جو

معنی پیکتو - جستجوی لغت در جدول جو

پیکتو(کُ تُ)
نام نوعی زورق ماهی گیری با دو دگل و یک بادبان که در دریای مانش سیر کند
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تُنْ)
نام مردم گل (فرانسۀ قدیم) از نژاد هند و ژرمن
لغت نامه دهخدا
(پِ کُ تُ)
فلوریانو. سیاستمدار و فرمانده قوای برزیل، یکی از مسببین انقلاب جمهوری 1889 (1842- 1895 میلادی)
لغت نامه دهخدا
یکی از جزائر آسور واقع در اقیانوس اطلس تابع پرتقال و در شمال غربی جزیره سن میکل در 38 درجه و 22 دقیقۀ عرض شمالی و 30 درجه و 36 دقیقۀ طول غربی دارای 40 هزار گز طول و 26 هزار گز عرض، شهرک ویلادلاگونه مرکز این جزیره است، کوههای آتشفشانی مرتفع و شرابی مشهور دارد، (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(پَ)
مصحف پیگو، موضعی در شرق هندوستان:
تو پیکوئی از آن باشد مقام لعل در پیکو
تو ویرانی از آن آمد مقام گنج در ویران.
ناصرخسرو (دیوان ص 362).
رجوع به پیگو شود
لغت نامه دهخدا
(یَ / یِ)
یک لا. (یادداشت مؤلف). یکتا:
رشته باریک شد چو یکتو شد.
سنائی.
عاقبت بر آن قرار دادند که خیمه یکتو سازند دورویه. (جهانگشای جوینی).
اگر من از دل یکتو برآورم دم عشقی
عجب مدار که آتش درافتدم به دوتویی.
سعدی.
- خیط یکتو، رشتۀ یکتا و یک تار:
صدهزاران خیط یکتو را نباشد قوتی
چون به هم برتافتی اسفندیارش نگسلد.
سعدی.
، یکی. واحد. یگانه:
چون به صورت بنگری چشمت دو است
تو به نورش درنگر کآن یکتو است.
مولوی.
، متحد. متفق. صمیمی: گفت سلطان دل یکتویی ندارد. (جهانگشای جوینی). پادشاه زادگان دیگر که دل یکتویی داشتند روان می گشتند. (جهانگشای جوینی). رفیقان یکتو انتهاز ایام طرب را پیش از آنکه خزان در پیش آید... (جهانگشای جوینی). و رجوع به یک تا شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از پیشتو
تصویر پیشتو
رولور لوله بلند تپانچه پیستوله پیشتاب
فرهنگ لغت هوشیار
تفنگ سرپر کوتاه و کمری
فرهنگ گویش مازندرانی
پاپیچ، ساق بند، کشک
فرهنگ گویش مازندرانی