جدول جو
جدول جو

معنی پینرولو - جستجوی لغت در جدول جو

پینرولو
(نِ رُ لُ)
قصبۀ مستحکمی است در خطۀ پیامونته از ایتالیا، در 55 هزارگزی جنوب غربی تورینو. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(وَ)
دهی از دهستان پیچرانلو بخش باجگیران شهرستان قوچان. واقع در 30هزارگزی جنوب باختری باجگیران سر راه مالرو عمومی باجگیران. کوهستانی سردسیر. دارای 150 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات و میوه جات. شغل اهالی زراعت و قالی بافی و هیزم کنی و مالداری و راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(نُلْسْ)
نام کرسی بخش ’هت - لوآر’ ازآرندیسمان به ریکد به فرانسه. دارای 360 تن سکنه
لغت نامه دهخدا
(نُ زُ)
قصبه ای است در خطۀ والنسیا (بلنسیه) از اسپانیا در ایالت آلیکنت و در 47 هزارگزی جنوب غربی آلیکنت در کنار یکی از انهار تابعۀ نهر سگوره واقع است و قسمت علیای آن محتوی مقدار کلی از نمک باشد و پاره ای از آبهای شور هم در اینجا جریان دارند، دامنه هایش از درختان زیتون مستور میباشد. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(وَ)
امیر پیرولی، برادر امیرولی و امیرخسروشاه، از یاران سلطان محمود میرزا فرزند سلطان ابوسعیدگورکانی. (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 191، 194، 294)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
دهی از دهستان چهاردولی بخش اسدآباد. واقع در 5هزارگزی شمال چنار عباس خان. کوهستانی، سردسیر. دارای 308 تن سکنه. آب آن از چشمه ها. محصول آنجا غلات و لبنیات و انگور و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی زنان قالی بافی و راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان انگوت بخش کرمی شهرستان اردبیل، واقع در 24هزارگزی شمال باختری کرمی و 14هزارگزی شوسۀ کرمی به اردبیل، جلگه، گرمسیر، دارای 140 تن سکنه، آب آن از چشمه، محصول آنجا غلات و حبوبات، شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است، (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا