جدول جو
جدول جو

معنی پیلوارافکن - جستجوی لغت در جدول جو

پیلوارافکن
(لَ وارْ اَ کَ)
منجنیق: پلکن، منجنیق باشد یعنی پیلوارافکن. (لغت نامۀ اسدی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(فیلْ اَ کَ)
پیلوارافکن. (فرهنگ فارسی معین). منجنیق. آلتی که سنگهای پیلوار بدان افکنند
لغت نامه دهخدا
(عَمْ بَ تَ / تِ)
ویران کننده دیوار.
- پیل دیوارافکن، پیل قوی ویران کننده دیوار. فیل نیرومند و قوی وآزموده که با نیروی او دیوار بارۀ قلعه هارا فرو می افکندند: پیل نر خیاره و پنج مادۀ دیوارافکن دروازه شکن بباید باشد که بکار آید شهری را که حصار گیرند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 400)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پیلوار افکن
تصویر پیلوار افکن
منجنیق: پلکن منجنیق باشد یعنی پیلوار افکن
فرهنگ لغت هوشیار