جدول جو
جدول جو

معنی پیلمن - جستجوی لغت در جدول جو

پیلمن(لِ مِ)
نام چند تن از پادشاهان خطۀ قدیم پافلاگونیا که نام جدید آن قسطمونیا است. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیلتن
تصویر پیلتن
بزرگ جثه مانند فیل، پیل پیکر، تناور، تنومند
فرهنگ فارسی عمید
(لَ وَ)
نوعی از حریر لطیف که از آن اقمشۀ نفیس کنند. (شعوری ج 1 ص 261)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
حیوان فربه شونده و هرچیز تناورشونده. (فرهنگ شعوری)
لغت نامه دهخدا
(مِ)
دهی از دهستان زردلان بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه. واقع در 73 هزارگزی جنوب خاوری کرمانشاه و 31 هزارگزی سراب فیروزآباد. کوهستانی. سردسیر. معتدل. دارای 150تن سکنه. آب آن از رود خانه صمیره. محصول آنجا غلات و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری و تهیۀ هیزم و زغال. راه آن مالرو است و ساکنین از طایفۀ کوشوند هستند و تابستان بکوه نمیر میروند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(پُ لِ مُ)
نام یکی از حکمای یونان باستان. مولد وی در حدود سال 340 قبل از میلاد و وفات در 273. وی از شاگردان کسنوکراتس است و پس از وی به ریاست حوزۀ درس استاد رسید. کراتس و کرانتر و زنون و ارسزیلاس از شاگردان اویند
لغت نامه دهخدا
(پُ لِ مُ)
آنطونیوس. نام یکی از سوفسطائیان یونان که از 98 تا 138م. در ازمیر بتدریس پرداخته و دو گفتار از وی در دست است
لغت نامه دهخدا
(لُ)
ژرمن. مجسمه ساز هنرمند فرانسوی در قرن 16 میلادی و از پیشقدمان سبک جدید مجسمه سازی فرانسه. (1515-1590 میلادی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پیلتن
تصویر پیلتن
تنومند و بزرگ جثه مانند فیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیلتن
تصویر پیلتن
((تَ))
عظیم الجثه، زورمند
فرهنگ فارسی معین
گیاه آقطی
فرهنگ گویش مازندرانی