پلاو، جزیره کوچکی است در ساحل شمالی از تونس بمسافت 1500 گز و در شمال غربی دماغۀ فارینای معروف به رأس سیدی علی المکی واقع شده است، (قاموس الاعلام ترکی)
پلاو، جزیره کوچکی است در ساحل شمالی از تونس بمسافت 1500 گز و در شمال غربی دماغۀ فارینای معروف به رأس سیدی علی المکی واقع شده است، (قاموس الاعلام ترکی)
پلو، برنج پخته و صافی کرده مخلوط با گوشت یا سبزی یا باقلا یا لوبیا و امثال آن ها، با هر یک از حبوب مانند باقلا یا لوبیا یا عدس پخته شود به اضافۀ نام آن نامیده می شود مثلاً باقلا پلو، لوبیا پلو، عدس پلو
پلو، برنج پخته و صافی کرده مخلوط با گوشت یا سبزی یا باقلا یا لوبیا و امثال آن ها، با هر یک از حبوب مانند باقلا یا لوبیا یا عدس پخته شود به اضافۀ نام آن نامیده می شود مثلاً باقلا پلو، لوبیا پلو، عدس پلو
دوست ارست و شوهر الکتر، رجوع به ارست (از اساطیر یونان) شود، صاحب قاموس الاعلام ترکی آرد: پیلاد پسر استرفیوس پادشاه فوکیده و دوست صادق ارست از قهرمانان یونان قدیم که وی را همه جا دنبال میکرد و آنی از او جدا نمیگشت و باخواهرش الکتره ازدواج کرد و پس از گذشته شدن پدر بجای وی نشست، نام وی در محبت و صداقت مثل گشته است
دوست ارست و شوهر الکتر، رجوع به ارست (از اساطیر یونان) شود، صاحب قاموس الاعلام ترکی آرد: پیلاد پسر استرفیوس پادشاه فوکیده و دوست صادق ارست از قهرمانان یونان قدیم که وی را همه جا دنبال میکرد و آنی از او جدا نمیگشت و باخواهرش الکتره ازدواج کرد و پس از گذشته شدن پدر بجای وی نشست، نام وی در محبت و صداقت مثل گشته است
اراک، چوبی که بدان مسواک کنند و عربان اراک خوانند، (برهان)، چوب دندان شوی، درختی است که بچوب آن مسواک کنند و آنرااراک گویند، (منتهی الارب) : عرمض، عرماض، درخت خرد کنار و پیلو، (منتهی الارب)، بار درخت اراک را نیز گفته اند، (برهان)، خمط، جهاد، عقش جهاض، بارپیلو که سبز باشد یا عام است، عنابه، بارپیلو، بریر، نخستین برپیلو، کباث، بر درخت پیلو که نیک پخته باشد، غراب، خوشۀ نخستین از برپیلو، (منتهی الارب)
اراک، چوبی که بدان مسواک کنند و عربان اراک خوانند، (برهان)، چوب دندان شوی، درختی است که بچوب آن مسواک کنند و آنرااراک گویند، (منتهی الارب) : عرمض، عرماض، درخت خرد کنار و پیلو، (منتهی الارب)، بار درخت اراک را نیز گفته اند، (برهان)، خمط، جهاد، عقش جهاض، بارپیلو که سبز باشد یا عام است، عنابه، بارپیلو، بریر، نخستین برپیلو، کباث، بر درخت پیلو که نیک پخته باشد، غراب، خوشۀ نخستین از برپیلو، (منتهی الارب)
شاگرد، (لغت فرس اسدی) (فرهنگ اوبهی) (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (یادداشت مؤلف)، به معنی شاگرداست که در مقابل اوستاد باشد، (برهان) : میلاو منی ای فغ و استاد توام من پیش آی و سه بوسه ده و میلاویه میلاو، رودکی، اوستاد زمانش میلاو است شیر گردون ز هیبتش گاو است، ابوسعید ابوالخیر، ، خدمتکار، (ناظم الاطباء)
شاگرد، (لغت فرس اسدی) (فرهنگ اوبهی) (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (یادداشت مؤلف)، به معنی شاگرداست که در مقابل اوستاد باشد، (برهان) : میلاو منی ای فغ و استاد توام من پیش آی و سه بوسه ده و میلاویه میلاو، رودکی، اوستاد زمانْش میلاو است شیر گردون ز هیبتش گاو است، ابوسعید ابوالخیر، ، خدمتکار، (ناظم الاطباء)
رجوع به پالاد شود، در جهانگیری با واو ضبط کرده و آنرا بمعنی اسب جنیبت دانسته و این بیت را از شمس فخری شاهد آورده است: شهنشهی که کشد بخت در مواکب او چو نقره خنگ و سمند فلک دو صد پالاو، و شواهد از گفته های شمس فخری سند صحت هیچ دعوی لغوی نیست چه او غالباً الفاظ را غلط خوانده و بغلط هم نظم کرده است و ظاهراً این کلمه مصحف پالاد است
رجوع به پالاد شود، در جهانگیری با واو ضبط کرده و آنرا بمعنی اسب جنیبت دانسته و این بیت را از شمس فخری شاهد آورده است: شهنشهی که کشد بخت در مواکب او چو نقره خنگ و سمند فلک دو صد پالاو، و شواهد از گفته های شمس فخری سند صحت هیچ دعوی لغوی نیست چه او غالباً الفاظ را غلط خوانده و بغلط هم نظم کرده است و ظاهراً این کلمه مصحف پالاد است
نام بازیگری است که در پانتومیم (لالبازی) شهرت فوق العاده یافته و در خطۀ قدیم کیلیکیا (کیلیکیه) از آناطولی میزیسته و در عصر او گوستوس (اغسطس) درروم مشغول بازیگری بوده است، (قاموس الاعلام ترکی)
نام بازیگری است که در پانتومیم (لالبازی) شهرت فوق العاده یافته و در خطۀ قدیم کیلیکیا (کیلیکیه) از آناطولی میزیسته و در عصر او گوستوس (اغسطس) درروم مشغول بازیگری بوده است، (قاموس الاعلام ترکی)
نام چندین شهر از برزیل و از آن جمله شهرکی در جمهوری آلاگوآس از برزیل و در ساحل دریاچۀ مانگوایه در مصب رودی که به همین دریاچه ریزد و مرکز داد و ستد کلی پنبه، تنباکو و نیشکر است که در خود این سرزمین به عمل آید، (قاموس الاعلام ترکی) نام چندین قصبه در جزائر فیلیپین، (قاموس الاعلام ترکی)، شهرکی است در قضای لاگونه از جزیره لوسون، از جزائر فیلیپین، در 61 هزارگزی جنوب شرقی مانیل نزدیک دریاچۀ لی و در جلگه ای بسیار حاصلخیز، (قاموس الاعلام ترکی) نام قصبه و اسکله ای در جمهوری پاراگوآی آمریکا، (قاموس الاعلام ترکی)
نام چندین شهر از برزیل و از آن جمله شهرکی در جمهوری آلاگوآس از برزیل و در ساحل دریاچۀ مانگوایه در مصب رودی که به همین دریاچه ریزد و مرکز داد و ستد کلی پنبه، تنباکو و نیشکر است که در خود این سرزمین به عمل آید، (قاموس الاعلام ترکی) نام چندین قصبه در جزائر فیلیپین، (قاموس الاعلام ترکی)، شهرکی است در قضای لاگونه از جزیره لوسون، از جزائر فیلیپین، در 61 هزارگزی جنوب شرقی مانیل نزدیک دریاچۀ لی و در جلگه ای بسیار حاصلخیز، (قاموس الاعلام ترکی) نام قصبه و اسکله ای در جمهوری پاراگوآی آمریکا، (قاموس الاعلام ترکی)
قصبه ای است در خطۀ اندلس از اسپانیا، در ایالت اشبیلیه، واقع در 30 هزارگزی جنوب غربی شهر اشبیلیه، آنجا بنا به روایتی میهن موریلو یکی از بزرگترین نقاشان اسپانیاست، (قاموس الاعلام ترکی)
قصبه ای است در خطۀ اندلس از اسپانیا، در ایالت اشبیلیه، واقع در 30 هزارگزی جنوب غربی شهر اشبیلیه، آنجا بنا به روایتی میهن موریلو یکی از بزرگترین نقاشان اسپانیاست، (قاموس الاعلام ترکی)