- پیشکرایه
- قسمتی از مبلغ را که بصاحبان وسائط نقلیه دهند تا مجموع کرایه را در مقصد بپردازند
معنی پیشکرایه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پولی که پیشاپیش بابت حمل کالا به کرایه دهنده بدهند
خدمت کردن، خدمت
عمل پیشکار چاکری خدمتکاری مقابل
خدمتگزار خدمتکار خادم پیشکار: ای که مه با کمال خوبی خویش پیش روی تو پیشکاره بود. (عمادی شهریاری)، رئیس مهتر، فرش اطاق مهمانخانه، قابله ماما
قبل پیش مقابل سپس رویه: قبیل آنچه پیش رویه فرود آرد و ریسنده از ریسمان و
مباشر، خدمتگزار، ماما، قابله
خدمتکاری، چاکری، معاونت، مباشرت
Propellant
топливо
Treibmittel
паливо
materiał napędowy
propelente
propellente
propulsor
propulseur
voortstuwer
สารขับเคลื่อน
pendorong
دافعٌ
प्रणोदक
חומר דחף
mshambuliaji
প্রণোদক
ایندھن
آرایش وزیور، تهمت وافترا
زیب، زینت، زیور، آرایش، برای مثال حریف مجلس ما خود همیشه دل می برد / علی الخصوص که پیرایه ای بر او بستند (سعدی۲ - ۴۱۹) ، ز دانش چو جان تو را مایه نیست / به از خامشی هیچ پیرایه نیست (فردوسی - ۷/۱۸۰) تهمت، افترا