- پیشنهاد
- آلترناتیو
معنی پیشنهاد - جستجوی لغت در جدول جو
- پیشنهاد
- قصد واراده و منظور
- پیشنهاد
- طرح، نقشه و آنچه به فکر کسی برسد و برای رسیدگی به نظر شخص دیگر برساند که پس از تصویب و موافقت وی اجرا شود، نامه ای که خریدار، فروشنده، پیمانکار یا داوطلب کاری به کس دیگر یا به مؤسسه یا اداره ای بنویسد و آمادگی و شرایط خود را برای آن معامله یا عهده دار شدن آن کار اعلام کند
- پیشنهاد
- Proposition, Suggestion
- پیشنهاد
- предложение
- پیشنهاد
- Vorschlag
- پیشنهاد
- пропозиція
- پیشنهاد
- propozycja, sugestia
- پیشنهاد
- 提议 , 建议
- پیشنهاد
- proposição, sugestão
- پیشنهاد
- proposta, suggerimento
- پیشنهاد
- proposición, sugerencia
- پیشنهاد
- proposition, suggestion
- پیشنهاد
- voorstel, suggestie
- پیشنهاد
- ข้อเสนอ , ข้อเสนอ
- پیشنهاد
- usulan, saran
- پیشنهاد
- اقتراحٌ , اقتراحٌ
- پیشنهاد
- प्रस्ताव , सुझाव
- پیشنهاد
- הצעה , הַצָּעָה
- پیشنهاد
- pendekezo
- پیشنهاد
- প্রস্তাব , প্রস্তাব
- پیشنهاد
- تجویز , مشورہ
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
منسوب به پیشنهاد: طرح پیشنهادی بتصویب رسید
پیشنهاد همت گردانیدن، مقصد خود قرار دادن وجهه همت خود ساختن: و نهایت موهبت شاهنشاهی را که شامل این دولت نامتناهی است پیشنهاد همت گردانید
پیشنهاد دهنده، جمع پیشنهاد کنندگان
اعلام خواستاری کاری یا خریدی یا فروشی، طرح کردن مطلبی
پیشنهاد همت ساختن، وجهه همت خود قرار دادن: تسخیر ولایت آذربایجان و شیروان را پیشنهاد همت ساخت
آنکس که پیشنهاد دهد پیشنهاد کننده، جمع پیشنهاد دهندگان
تسلیم اعلام نامه ای حاکی از قبول کار یا خرید و فروش پیشنهاد کردن، طرح کردن مطلبی برای حلاجی شدن آن
Suggestibility
Recommend, Suggest