جدول جو
جدول جو

معنی پیشتاز - جستجوی لغت در جدول جو

پیشتاز
سواره ای که جلوتر از دیگران بتازد، کسی که پیش از دیگران به دشمن حمله کند
تصویری از پیشتاز
تصویر پیشتاز
فرهنگ فارسی عمید
پیشتاز
سواره ای که قبل از دیگران بتازد
تصویری از پیشتاز
تصویر پیشتاز
فرهنگ لغت هوشیار
پیشتاز
پیشاهنگ، پیشرو، متقدم، مقدم، پرچمدار، طلایه، طلایه دار
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیشباز
تصویر پیشباز
استقبال از مسافر یا مهمان
پیشباز آمدن: رفتن جلو مسافر یا مهمان برای خوشامد گفتن و پذیرایی، استقبال کردن
پیشباز رفتن: رفتن جلو مسافر یا مهمان برای خوشامد گفتن و پذیرایی، استقبال کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیشواز
تصویر پیشواز
پیشباز، استقبال از مسافر یا مهمان
فرهنگ فارسی عمید
پیشتو، صورتی از کلمه پیستوله، رجوع به پیستوله شود، طپانچه، آلتی آتشی کوچک، رولور یا رولوۀ لوله بلند، تپانچه، قسمی شش لول
لغت نامه دهخدا
(اَ بَ)
آنکه قبل از دیگران برابر رود، آنکه بجلو تازد، طلایه، ج، پیش تازان، پیش تاز عرصۀ بلاغت یا شجاعت
لغت نامه دهخدا
(اَ دَ)
که از پیش تابد
لغت نامه دهخدا
استقبال، پیشواز، پیش و برابر کسی رفتن قبل از آنکه او ورود کند خواه مسافر باشد یا میهمان، مسافتی رفتن بجانب مسافری یا مهمانی یا زائری پیش از درآمدن وی بشهر یا خانه، صاحب آنندراج گوید: این تسمیه برای آن است که چون کسی می شنود که دوستش می آید او بمجرد شنیدن خبر از خانه دست و بغل گشاده به مقابل میرود تا وی را در آغوش کشد، پس از این جهت استقبال کننده را به پیش باز تسمیه کرده اند:
مهین کوس و بالا و پیلان و ساز
فرستاد با سرکشان پیشباز،
اسدی،
،
که از قسمت قدامی گشوده باشد: جامۀ پیش باز، جامۀ جلوباز، نوعی جامۀ پوشیدنی، (برهان)، نوعی جامۀ پوشیدنی که جلوش باز باشد، پیشواز، رجوع به پیشواز شود، قبول کننده، (آنندراج)، بر زبان جای دهنده، (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
صندوق گونه ای که دکانداران چون عطار وسقط فروش بر پشت آن نشینند و بر بالای آن ترازو گذارند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیشداد
تصویر پیشداد
از پیش داده، عادل
فرهنگ لغت هوشیار
دارای پیش (جلو)، دارای ضمه (حرف)، حربه ای بسیار بزرگ مانند نیزه ای ستبر و کوتاه از آهن و فولاد که بر آن حلقه های چهارگوشه از فولاد تعبیه کنند و بدان خوک و گراز را کشند، ماما قابله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیشکار
تصویر پیشکار
خادم، خدمتگزار، فرمانبردار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیشگاه
تصویر پیشگاه
صدر مجلس، بالای مجلس
فرهنگ لغت هوشیار
کمی پیش، اندکی قبل اندکی قبل کمی پیش: یاران موافق همه از دست شدند در پای اجل یکان یکان پست شدند. بودیم بیک شراب در مجلس عمر یک دوره زما پیشترک مست شدندخ (خیام)، اندکی جلوتر: من که درین منزلشان مانده ام مرحله ای پیشترک مانده ام. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرشتاب
تصویر پرشتاب
چالاک، سریع، تند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیشنماز
تصویر پیشنماز
امام جماعت، مقتدا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیشوازی
تصویر پیشوازی
پیشواز استقبال: امروز اهل محله رفته اند پیشوای زوار خراسان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیش تازی
تصویر پیش تازی
عمل پیش تاز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیشپار
تصویر پیشپار
حلوایی است پیشپاره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیشواز
تصویر پیشواز
استقبال کردن، استقبال کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیشباز
تصویر پیشباز
استقبال، پیشواز
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه قبل از دیگران رود آنکه بجلو تازد آنکه جلو کاروان یا دسته ای بتازد، مقدم پیشرو: پیشتاز عرصه بلاغت، آنکه در مقدمه گروهی از سپاهی تازد طلایه مقدمه: پیش تازان توپخانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیشباز
تصویر پیشباز
استقبال، پیشواز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیش تاز
تصویر پیش تاز
پیشرو، طلایه دار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیشگاه
تصویر پیشگاه
حضور، صحنه، خدمت، ساحت، محضر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پیشکار
تصویر پیشکار
خادم، خدمت کار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پیش از
تصویر پیش از
قبل از
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پیشباز
تصویر پیشباز
استقبال
فرهنگ واژه فارسی سره
استقبال، پیشواز، پذیره
متضاد: بدرقه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
استقبال، پیشباز
متضاد: بدرقه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
پارابلوم، پیشتاو، پیشتو، طپانچه، کلت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
۱ـ اگر خواب ببینید جمعی به پیشواز شما آمده اند، علامت آن است که میان آشنایان و بیگانگان شهرتی به دست می آورید. ، ۲ـ اگر خواب ببینید خود به استقبال کسی می روید، علامت آن است که طبخ خونگرم سازش پذیری شما با دیگران، جواز ورود شما به هر مکانی خواهد بود.
فرهنگ جامع تعبیر خواب
استقبال، به استقبال رفتن
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشواز استقبال
فرهنگ گویش مازندرانی