جدول جو
جدول جو

معنی پیروزی - جستجوی لغت در جدول جو

پیروزی
کامیابی، چیرگی، فتح وغلبه، چیره شدن بر دشمن
تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
فرهنگ فارسی عمید
پیروزی
نام شاعری، و در ترجمان البلاغۀ محمود بن عمر راذویانی از او این بیت آمده است:
مگر غیب و عیب است کایزد ندادت
دگر هرچه بایست دانی و داری،
و چون ترجمان البلاغه از قرن پنجم هجریست، علیهذا زمان زندگی این شاعر قرن پنجم یا قبل از آن خواهد بود
لغت نامه دهخدا
پیروزی
بر وزن و معنی فیروزی، که ظفرو نصرت یافتن بر اعدا باشد. (برهان). فرهی بر اعدا که بتازیش ظفر خوانند. (شرفنامه). فلج. رشاد. نجح. نجاح. (منتهی الارب). فوز. مفاز. ظفر. فلاح. نصرت. نصر. غلبه. فتح. کامروائی. کامیابی. توفیق. برآمدن حاجت. روائی حاجت. (شرفنامۀ منیری). فیروزی:
بپیروزی اندر نیایش کنیم
جهان آفرین را ستایش کنیم.
فردوسی.
چرا کشتی آن دادگر شاه را
خداوند پیروزی و گاه را.
فردوسی.
سپاس از خداوند خورشید و ماه
کزویست پیروزی و دستگاه.
فردوسی.
وزویست پیروزی و فرهی
همان تخت و دیهیم شاهنشهی.
فردوسی.
سیاوش چو پیروز بودی بجنگ
برفتی بسان دلاور نهنگ.
فردوسی.
بپیروزی بخت و از فر شاه
کنم روز بدخواه چون شب سیاه.
فردوسی.
که امروز من دیدم ای سرکشان
ز پیروزی و شهریاری نشان.
فردوسی.
همیشه به پیروزی و فرهی
کلاه بزرگی وتاج مهی.
فردوسی.
خداوند کیهان و خورشید و ماه
خداوند پیروزی و دستگاه.
فردوسی.
بپیروزی دادگر یک خدای
سر جادوان اندر آرم بپای.
فردوسی.
فرامرز پیش پدر شد چو گرد
بپیروزی روزگار نبرد.
فردوسی.
بپیروزی اندر ستایش کنید
جهان آفرین را نیایش کنید.
فردوسی.
برای خداوند خورشید و ماه
توان یافت پیروزی و دستگاه.
فردوسی.
چو پیروزی ما نیاید پدید
دل از نیکبختی بباید کشید.
فردوسی.
نخستین که گفتی ز شاهان سخن
ز پیروزی رزمهای کهن.
فردوسی.
بپیروزی اندر تو کشی مکن
اگر تو نوی هست گیتی کهن.
فردوسی.
وزویست پیروزی و فرهی
دل و داد و دیهیم شاهنشهی.
فردوسی.
خداوند کیوان و خورشید و ماه
کز اویست پیروزی و دستگاه.
فردوسی.
چو پیروزی و فرهی یابد او
بسوی بدی هیچ نشتابد او.
فردوسی.
چنین گفت [خاقان چین با نامداران براز
که چون گردد این کار بر ما دراز
نیاید پدیدار پیروزیی
درخشیدنی بادل افروزیی.
فردوسی.
ز پیروزی چین چو سر برفراخت
همه کامگاری ز یزدان شناخت.
فردوسی.
خداوند پیروزی و دستگاه
خداوندکیوان و بهرام و ماه.
فردوسی.
که بیژن بپیروزی آمد چو شیر
درفش سیه را سر آورده زیر.
فردوسی.
خداوند پیروزی و فرهی
همان تخت و دیهیم شاهنشهی.
فردوسی.
بپیروزی اندر غم آمد مرا
بسور اندرون ماتم آمد مرا.
فردوسی.
که این جام پیروزی جان ماست
سر اختران زیر فرمان ماست.
فردوسی.
همی خواست پیروزی و دستگاه
نبود آگه از بخش خورشید و ماه.
فردوسی.
کزویست پیروزی و دستگاه
هم او آفرینندۀ مهر و ماه.
فردوسی.
ترا باد پیروزی و فرهی
بزرگی و دیهیم شاهنشهی.
فردوسی.
ز یزدان سپاس و بدویم پناه
که او داد پیروزی و دستگاه.
فردوسی.
فدای سپه کرده ای جان و تن
بپیروزی روزگار شکن.
فردوسی.
فلک مر قلعه و مر باغ او را
بپیروزی درافکنده ست بنیان
یکی را سد یأجوجست دیوار
یکی را روضۀخلدست بالان.
عنصری.
هزار سال همیدون بزی بپیروزی
بمردمی و به آزادگی و نیک خوی.
منوچهری.
بپیروزی و بهروزی همی زی با دل افروزی
بدولتهای ملک انگیز و بخت آویز اخترها.
منوچهری.
گه رزم پیروزی از اخترست
نه ازگنج بسیار و از لشکرست.
اسدی.
بجنگ ارچه رفتن ز بهروزیست
گریز بهنگام پیروزیست.
اسدی.
گفتم که نفس ناطقه را چیست آرزو
گفتا بقا و شادی و پیروزی و ظفر.
ناصرخسرو.
آنچه باید همی دهی روزی
گاه حرمان و گاه پیروزی.
سنائی.
ای بپیروزی گرفته ملکت افراسیاب
آفتاب ملکی و ملکت چو روی آفتاب.
سوزنی.
بادآیت پیروزی در شانت شبانروزی
فرخنده بنوروزی دیدار تو عالم را.
خاقانی.
بپیروزی خود قوی دل مباش
ز ترس خدا هیچ غافل مباش.
نظامی.
در پیروزه گون گنبد گشادند
بپیروزی جهان را مژده دادند.
نظامی.
بیار ای باد نوروزی نسیم از باغ پیروزی
که بوی عنبرآمیزش ببوی یار ما ماند.
سعدی
لغت نامه دهخدا
پیروزی
نصرت و ظفر یافتن بر اعدا باشد، کامیابی، توفیق
تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
فرهنگ لغت هوشیار
پیروزی
ظفر، فتح، کامیابی، چیره گی
تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
فرهنگ فارسی معین
پیروزی
ظفر، توفیق، موفقیت، فتح
تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
فرهنگ واژه فارسی سره
پیروزی
توفیق، فوز، کامیابی، موفقیت، نجاح، چیرگی، ظفر، غلبه، فتح، فیروزی، نصرت
متضاد: شکست، ناکامی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
پیروزی
انتصارٌ
تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
دیکشنری فارسی به عربی
پیروزی
Triumph, Victory
تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
پیروزی
triomphe, victoire
تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
پیروزی
triunfo, victoria
تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
پیروزی
триумф , победа
تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
دیکشنری فارسی به روسی
پیروزی
Triumph, Sieg
تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
دیکشنری فارسی به آلمانی
پیروزی
тріумф , перемога
تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
پیروزی
triumf, zwycięstwo
تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
دیکشنری فارسی به لهستانی
پیروزی
胜利
تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
دیکشنری فارسی به چینی
پیروزی
triunfo, vitória
تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
پیروزی
বিজয় , বিজয়
تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
دیکشنری فارسی به بنگالی
پیروزی
فتح
تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
دیکشنری فارسی به اردو
پیروزی
ushindi
تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
پیروزی
zafer
تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
پیروزی
승리 , 승리
تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
دیکشنری فارسی به کره ای
پیروزی
勝利
تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
پیروزی
נִצָּחוֹן , נִצָּחוֹן
تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
دیکشنری فارسی به عبری
پیروزی
trionfo, vittoria
تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
پیروزی
kemenangan
تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
پیروزی
ชัยชนะ , ชัยชนะ
تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
دیکشنری فارسی به تایلندی
پیروزی
triomf, overwinning
تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
دیکشنری فارسی به هلندی
پیروزی
विजय
تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
دیکشنری فارسی به هندی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیروزه
تصویر پیروزه
(پسرانه)
در اوستا لقب هوشنگ پسر سیامک پادشاه داستانی ایران، عنوان هر یک از پادشاهان سلسله داستانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دیروزی
تصویر دیروزی
مربوط به دیروز، کنایه از مربوط به گذشته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فیروزی
تصویر فیروزی
پیروزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیروزه
تصویر پیروزه
فیروزه، سنگهای قیمتی بزرگ که از معدن بدست بیاید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیروزی
تصویر دیروزی
منسوب به دیروز دیروزین، تازه پدید آمده: طفل دیروزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیروزه
تصویر پیروزه
((زِ))
فیروزه، به رنگ فیروزه
فرهنگ فارسی معین