- پیروز (پسرانه)
- کامیاب، فاتح، فرخنده، خوشحال، شاد، نام چند نفر از پادشاهان ساسانی، نام چندتن از شخصیتهای شاهنامه از جمله نام یکی از دلاوران ایرانی در زمان ساسانیان
معنی پیروز - جستجوی لغت در جدول جو
- پیروز
- فیروز، موفق، موید
- پیروز
- غالب، مظفر، نصرت یافته، منصور، فاتح
- پیروز
- کامیاب، چیره، خوش وخرم
- پیروز
- مظفر، چیره، مبارک، خجسته
- پیروز
- Victorious
- پیروز
- победоносный
- پیروز
- siegreich
- پیروز
- переможний
- پیروز
- zwycięski
- پیروز
- vitorioso
- پیروز
- vittorioso
- پیروز
- victorioso
- پیروز
- victorieux
- پیروز
- zegevierend
- پیروز
- ผู้ชนะ
- پیروز
- victorios
- پیروز
- فائزٌ
- پیروز
- विजयी
- پیروز
- zafer kazanan
- پیروز
- mshindi
- پیروز
- বিজয়ী
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
در اوستا لقب هوشنگ پسر سیامک پادشاه داستانی ایران، عنوان هر یک از پادشاهان سلسله داستانی
ظفر، توفیق، موفقیت، فتح
نصرت و ظفر یافتن بر اعدا باشد، کامیابی، توفیق
فیروزه، سنگهای قیمتی بزرگ که از معدن بدست بیاید
کامیابی، چیرگی، فتح وغلبه، چیره شدن بر دشمن
ظفر، فتح، کامیابی، چیره گی
فیروزه، نوعی کانی قیمتی به رنگ آبی آسمانی یا سبز که در جواهرسازی کاربرد دارد