جدول جو
جدول جو

معنی پیرعزیز - جستجوی لغت در جدول جو

پیرعزیز
(عَ)
نام ناحیه ای است در قضای کرسون از ولایت و سنجاق طربزون مرکب از بیست پاره ده. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
کامیابی، چیرگی، فتح وغلبه، چیره شدن بر دشمن
فرهنگ فارسی عمید
(عَ)
دهی از دهستان شیان بخش مرکزی شهرستان شاه آباد، واقع در 14هزارگزی خاور شاه آباد با 549 تن سکنه. آب آن از سراب شیان و راه آن ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(ع)
دهی است از بخش تکاب شهرستان مراغه با 452 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
دهی از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه. واقع در 38هزارگزی جنوب خاوری قره آغاج و 56هزارگزی جنوب شوسۀ مراغه به میانه. کوهستانی، معتدل. دارای 157 تن سکنه. آب آن از چشمه سارها. محصول آنها غلات و زردآلو. شغل اهالی زراعت. صنایع دستی جاجیم بافی و راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
خواجه پیرعلی، از ترکمانان معاصر میرزا عمر شیخ بن امیر تیمور. وی در تبریز بقتل رسیده است. (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 562)
ابن خواجه محمد بایزید (خواجه...، ، از معاصران میرزا بایسنقر. (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 596)
آق قوینلو. برادر بهاءالدین قراعثمان مؤسس سلسلۀ آق قوینلو. (از سعدی تا جامی ص 444)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
دهی از دهستان دول بخش حومه شهرستان ارومیه. واقع در 35هزارگزی جنوب خاوری ارومیه و پانصدگزی باختر شوسۀارومیه به مهاباد. جلگه، معتدل، مالاریائی. دارای 62تن سکنه. آب آن از قنات و چشمه. محصول آنجا غلات و توتون. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی جوراب بافی و راه آن ارابه رو است. تابستان از شوسۀ مهاباد میتوان اتومبیل برد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
نام شاعری، و در ترجمان البلاغۀ محمود بن عمر راذویانی از او این بیت آمده است:
مگر غیب و عیب است کایزد ندادت
دگر هرچه بایست دانی و داری،
و چون ترجمان البلاغه از قرن پنجم هجریست، علیهذا زمان زندگی این شاعر قرن پنجم یا قبل از آن خواهد بود
لغت نامه دهخدا
بر وزن و معنی فیروزی، که ظفرو نصرت یافتن بر اعدا باشد. (برهان). فرهی بر اعدا که بتازیش ظفر خوانند. (شرفنامه). فلج. رشاد. نجح. نجاح. (منتهی الارب). فوز. مفاز. ظفر. فلاح. نصرت. نصر. غلبه. فتح. کامروائی. کامیابی. توفیق. برآمدن حاجت. روائی حاجت. (شرفنامۀ منیری). فیروزی:
بپیروزی اندر نیایش کنیم
جهان آفرین را ستایش کنیم.
فردوسی.
چرا کشتی آن دادگر شاه را
خداوند پیروزی و گاه را.
فردوسی.
سپاس از خداوند خورشید و ماه
کزویست پیروزی و دستگاه.
فردوسی.
وزویست پیروزی و فرهی
همان تخت و دیهیم شاهنشهی.
فردوسی.
سیاوش چو پیروز بودی بجنگ
برفتی بسان دلاور نهنگ.
فردوسی.
بپیروزی بخت و از فر شاه
کنم روز بدخواه چون شب سیاه.
فردوسی.
که امروز من دیدم ای سرکشان
ز پیروزی و شهریاری نشان.
فردوسی.
همیشه به پیروزی و فرهی
کلاه بزرگی وتاج مهی.
فردوسی.
خداوند کیهان و خورشید و ماه
خداوند پیروزی و دستگاه.
فردوسی.
بپیروزی دادگر یک خدای
سر جادوان اندر آرم بپای.
فردوسی.
فرامرز پیش پدر شد چو گرد
بپیروزی روزگار نبرد.
فردوسی.
بپیروزی اندر ستایش کنید
جهان آفرین را نیایش کنید.
فردوسی.
برای خداوند خورشید و ماه
توان یافت پیروزی و دستگاه.
فردوسی.
چو پیروزی ما نیاید پدید
دل از نیکبختی بباید کشید.
فردوسی.
نخستین که گفتی ز شاهان سخن
ز پیروزی رزمهای کهن.
فردوسی.
بپیروزی اندر تو کشی مکن
اگر تو نوی هست گیتی کهن.
فردوسی.
وزویست پیروزی و فرهی
دل و داد و دیهیم شاهنشهی.
فردوسی.
خداوند کیوان و خورشید و ماه
کز اویست پیروزی و دستگاه.
فردوسی.
چو پیروزی و فرهی یابد او
بسوی بدی هیچ نشتابد او.
فردوسی.
چنین گفت [خاقان چین با نامداران براز
که چون گردد این کار بر ما دراز
نیاید پدیدار پیروزیی
درخشیدنی بادل افروزیی.
فردوسی.
ز پیروزی چین چو سر برفراخت
همه کامگاری ز یزدان شناخت.
فردوسی.
خداوند پیروزی و دستگاه
خداوندکیوان و بهرام و ماه.
فردوسی.
که بیژن بپیروزی آمد چو شیر
درفش سیه را سر آورده زیر.
فردوسی.
خداوند پیروزی و فرهی
همان تخت و دیهیم شاهنشهی.
فردوسی.
بپیروزی اندر غم آمد مرا
بسور اندرون ماتم آمد مرا.
فردوسی.
که این جام پیروزی جان ماست
سر اختران زیر فرمان ماست.
فردوسی.
همی خواست پیروزی و دستگاه
نبود آگه از بخش خورشید و ماه.
فردوسی.
کزویست پیروزی و دستگاه
هم او آفرینندۀ مهر و ماه.
فردوسی.
ترا باد پیروزی و فرهی
بزرگی و دیهیم شاهنشهی.
فردوسی.
ز یزدان سپاس و بدویم پناه
که او داد پیروزی و دستگاه.
فردوسی.
فدای سپه کرده ای جان و تن
بپیروزی روزگار شکن.
فردوسی.
فلک مر قلعه و مر باغ او را
بپیروزی درافکنده ست بنیان
یکی را سد یأجوجست دیوار
یکی را روضۀخلدست بالان.
عنصری.
هزار سال همیدون بزی بپیروزی
بمردمی و به آزادگی و نیک خوی.
منوچهری.
بپیروزی و بهروزی همی زی با دل افروزی
بدولتهای ملک انگیز و بخت آویز اخترها.
منوچهری.
گه رزم پیروزی از اخترست
نه ازگنج بسیار و از لشکرست.
اسدی.
بجنگ ارچه رفتن ز بهروزیست
گریز بهنگام پیروزیست.
اسدی.
گفتم که نفس ناطقه را چیست آرزو
گفتا بقا و شادی و پیروزی و ظفر.
ناصرخسرو.
آنچه باید همی دهی روزی
گاه حرمان و گاه پیروزی.
سنائی.
ای بپیروزی گرفته ملکت افراسیاب
آفتاب ملکی و ملکت چو روی آفتاب.
سوزنی.
بادآیت پیروزی در شانت شبانروزی
فرخنده بنوروزی دیدار تو عالم را.
خاقانی.
بپیروزی خود قوی دل مباش
ز ترس خدا هیچ غافل مباش.
نظامی.
در پیروزه گون گنبد گشادند
بپیروزی جهان را مژده دادند.
نظامی.
بیار ای باد نوروزی نسیم از باغ پیروزی
که بوی عنبرآمیزش ببوی یار ما ماند.
سعدی
لغت نامه دهخدا
تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
نصرت و ظفر یافتن بر اعدا باشد، کامیابی، توفیق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
ظفر، فتح، کامیابی، چیره گی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
ظفر، توفیق، موفقیت، فتح
فرهنگ واژه فارسی سره
توفیق، فوز، کامیابی، موفقیت، نجاح، چیرگی، ظفر، غلبه، فتح، فیروزی، نصرت
متضاد: شکست، ناکامی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
انتصارٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
Triumph, Victory
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
triomphe, victoire
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
триумф , победа
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
Triumph, Sieg
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
тріумф , перемога
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
فتح
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
বিজয় , বিজয়
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
ushindi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
胜利
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
triunfo, vitória
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
勝利
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
נִצָּחוֹן , נִצָּחוֹן
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
विजय
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
kemenangan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
ชัยชนะ , ชัยชนะ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
triomf, overwinning
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
triumf, zwycięstwo
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
triunfo, victoria
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
trionfo, vittoria
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پیروزی
تصویر پیروزی
승리 , 승리
دیکشنری فارسی به کره ای