جدول جو
جدول جو

معنی پیرسفید - جستجوی لغت در جدول جو

پیرسفید
(سَ)
دهی از دهستان طیبی سرحدی بخش کهگیلویۀ شهرستان بهبهان. واقع در 4هزارگزی جنوب قلعه رئیسی مرکز دهستان. کوهستانی، سردسیر، مالاریائی. دارای 75 تن سکنه. آب آن از چشمه، محصول آنجا غلات و برنج و پشم و لبنیات. شغل اهالی زراعت و حشم داری. صنایع دستی قالیچه و پارچه بافی. ساکنین ازطایفۀ طیبی هستند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پی سفید
تصویر پی سفید
خوش قدم، ویژگی کسی که قدمش میمون و مبارک است
نیک پی، خجسته پی، فرّخ پی، سپیدپا، فرّخ قدم، فرخنده پی، پی خجسته، برای مثال شد کار سخت بر ما هرچند پی سفیدیم / ماندیم در کشاکش از شق کمانی خویش (مخلص کاشی - لغتنامه - پی سفید)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیرامید
تصویر پیرامید
جسم مخروطی با وجوه جانبی مثلث به یک راس مشترک
فرهنگ فارسی عمید
(پُ لِ)
نام پلی بر رود طالار دارای دو چشمه در سی میلی شمال فیروزکوه و 42میلی جنوب ساری. (سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 42 و43)
نام ایستگاهی از راه آهن طهران و بندر شاه. فاصله اش تا طهران 286/2هزار گز و آن ایستگاه هفدهم راه آهن شمال است از سوی طهران
لغت نامه دهخدا
(سَ / سِ)
دهی است از دهستان زلقی بخش الیگودرز شهرستان بروجرد که در چهل و چهارهزارگزی جنوب خاوری الیگودرز، کنار راه مالرو انوج به کله دین پایین واقع است. محلی است جلگه، معتدل و سکنۀ آن 368 تن است. آب آن از قنات و چاه تأمین میشود. و محصول آنجا غلات، لبنیات، پنبه، چغندر و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالیچه بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(پَ سَ / سِ)
چای پرسفید، قسمی چای معطر که رنگ آن به سفیدی زند
لغت نامه دهخدا
(پَ / پِ سَ / سِ)
عقب. (مهذب الاسماء) (السامی). پی سپید. شوم. نامبارک. سفیدپی. سبزپا. سبزقدم. (مجموعۀ مترادفات ص 230) ، بدبخت و بی طالع. کسی که پی هرکاری که رود سرانجام نیابد. (آنندراج) :
شد کار سخت بر ما هرچند پی سفیدیم
ماندیم در کشاکش، از شق کمانی خویش.
مخلص کاشی.
دل از سفید گشتن مو ناامید شد
عالم سیه بچشم ازین پی سفید شد.
صائب.
امشب شب امید بجانان رسیدنست
ای صبح پی سفید چه وقت دمیدن است.
معصوم کاشی.
پیک بشارتی شده اشک سفیدپی
سهم سعادت آمده آه سیه زبان.
میرالهی همدانی.
در راه منع باده افتادنش مفیدست
زاهد که از برودت چون برف پی سفیدست.
سالک قزوینی.
ای خواجۀ پی سفید انگشت نما
سوداگر هیچ و پوچ با روی و ریا.
(؟)
لغت نامه دهخدا
آنکه پرسفید رگ دارد سفید پر. یا چای پرسفید. نوعی چای معطر که رنگ آن مایل بسفید است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پی سفید
تصویر پی سفید
بد بخت وبی طالع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پی سپید
تصویر پی سپید
شوم قدم نامبارک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیرامید
تصویر پیرامید
فرانسوی سنبوسه (هرم برهان)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پی سپید
تصویر پی سپید
((پَ یا پِ س ِ))
پی سفید، شوم قدم، نامبارک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غیرمفید
تصویر غیرمفید
غير مفيدٍ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از غیرمفید
تصویر غیرمفید
Inadvisable, Unwholesome
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از غیرمفید
تصویر غیرمفید
déconseillé, malsain
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از غیرمفید
تصویر غیرمفید
niewskazany, niezdrowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از غیرمفید
تصویر غیرمفید
tavsiye edilmeyen, sağlıksız
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از غیرمفید
تصویر غیرمفید
desaconselhável, insalubre
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از غیرمفید
تصویر غیرمفید
нецелесообразный , нездоровый
دیکشنری فارسی به روسی
غیرمفید، بی فایده
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از غیرمفید
تصویر غیرمفید
غیرمفید , غیر صحت مند
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از غیرمفید
تصویر غیرمفید
পরামর্শযোগ্য নয় , অসুস্থ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از غیرمفید
تصویر غیرمفید
ไม่แนะนำ , ไม่ดีต่อสุขภาพ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از غیرمفید
تصویر غیرمفید
lisilopendekezwa, isiyo afya
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از غیرمفید
تصویر غیرمفید
勧められない , 不健康な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از غیرمفید
تصویر غیرمفید
desaconsejable, insano
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از غیرمفید
تصویر غیرمفید
不可取的 , 不健康的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از غیرمفید
تصویر غیرمفید
לא מומלץ , לא בריא
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از غیرمفید
تصویر غیرمفید
권장되지 않는 , 건강하지 않은
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از غیرمفید
تصویر غیرمفید
tidak disarankan, tidak sehat
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از غیرمفید
تصویر غیرمفید
unklug, ungesund
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از غیرمفید
تصویر غیرمفید
onverstandig, ongezond
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از غیرمفید
تصویر غیرمفید
sconsigliato, malsano
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از غیرمفید
تصویر غیرمفید
нерадо рекомендований , нездоровий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از غیرمفید
تصویر غیرمفید
अवांछनीय , अस्वस्थ
دیکشنری فارسی به هندی