جدول جو
جدول جو

معنی پیرزمین - جستجوی لغت در جدول جو

پیرزمین
نام مرتعی در سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیرابین
تصویر پیرابین
پریسکوپ (Periscope) یا پیرابین دستگاهی که به دوربین متصل است و به مدد آن نماهای بسیار سر بالا، بالای نقطه دید، زوایای عجیب و غریب، جلوه های ویژه و ماکتی را فیلم برداری می کنند.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از پیرامید
تصویر پیرامید
جسم مخروطی با وجوه جانبی مثلث به یک راس مشترک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زیرزمینی
تصویر زیرزمینی
آنچه در زیر زمین قرار دارد، هرچه که در زیر زمین ساخته شود، اشیا و موادی که از زیر زمین استخراج می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زیرزمین
تصویر زیرزمین
خانه ای که در زیر زمین ساخته شود، طبقه ای از ساختمان که پایین تر از کف حیاط یا خیابان قرار دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیرامون
تصویر پیرامون
اطراف و دور و بر کسی یا چیزی یا جایی، گرداگرد، دوروبر، دورتادور، گردبرگرد
فرهنگ فارسی عمید
(زَ)
دهی از دهستان هیر بخش مرکزی شهرستان اردبیل، واقع در33 هزارگزی جنوب اردبیل و 9 هزارگزی شوسۀ خلخال به اردبیل. کوهستانی معتدل. دارای 59 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(زی زَ)
سرداب و خانه ای که در زیر زمین بنا کنند. (ناظم الاطباء). منزل تابستانی در گرمسیرها که در زیر زمین سازند. اطاقها برای نشستن تابستان که در زیر طبقۀ اول در زمین حفر کرده سازند. سرداب. سردابه. سرداوه. بادغرد. غرد. خم. بچکم. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). طبقه ای از خانه که پایین تر از سطح زمین قرار دارد. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از زیر زمین
تصویر زیر زمین
طبقه ای از خانه که پایین تر از سطح زمین قرار دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیرامید
تصویر پیرامید
فرانسوی سنبوسه (هرم برهان)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیرامون
تصویر پیرامون
حوالی، حول، گرداگرد چیزی، اطراف، دور و بر چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیرزمین
تصویر زیرزمین
((زَ))
طبقه ای از خانه که پایین تر از سطح زمین قرار دارد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیرامون
تصویر پیرامون
گرداگرد، حوالی، محیط، پیرامن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دیرزمان
تصویر دیرزمان
بلندمدت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پیرامون
تصویر پیرامون
درخصوص، جو، محیط، حدود، حواشی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زیرزمینی
تصویر زیرزمینی
Subterranean
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از زیرزمینی
تصویر زیرزمینی
souterrain
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از زیرزمینی
تصویر زیرزمینی
ใต้ดิน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از زیرزمینی
تصویر زیرزمینی
भूमिगत
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از زیرزمینی
تصویر زیرزمینی
ya chini
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از زیرزمینی
تصویر زیرزمینی
yer altı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از زیرزمینی
تصویر زیرزمینی
地下の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از زیرزمینی
تصویر زیرزمینی
תת-קרקעי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از زیرزمینی
تصویر زیرزمینی
지하의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از زیرزمینی
تصویر زیرزمینی
bawah tanah
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از زیرزمینی
تصویر زیرزمینی
unterirdisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از زیرزمینی
تصویر زیرزمینی
ondergronds
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از زیرزمینی
تصویر زیرزمینی
subterráneo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از زیرزمینی
تصویر زیرزمینی
sotterraneo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از زیرزمینی
تصویر زیرزمینی
subterrâneo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از زیرزمینی
تصویر زیرزمینی
地下的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از زیرزمینی
تصویر زیرزمینی
podziemny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از زیرزمینی
تصویر زیرزمینی
підземний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از زیرزمینی
تصویر زیرزمینی
подземный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از زیرزمینی
تصویر زیرزمینی
ভূগর্ভস্থ
دیکشنری فارسی به بنگالی