معنی پیرحیاتی - جستجوی لغت در جدول جو

پیرحیاتی

لغت نامه دهخدا

(حَ)

دهی از دهستان ماهیدشت پائین بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه واقع در یک الی سه هزارگزی شمال باختر رباط ماهیدشت، کنار رود خانه مرک. دشت، سردسیر، دارای 150 تن سکنه. آب آن از رود خانه مرک. محصول آن غلات و حبوبات و صیفی و چغندرقند. شغل اهالی زراعت. راه مالرو است، تابستان اتومبیل میتوان برد. پیرحیاتی در دو محل بفاصله دو کیلومتر واقع و بعلیا و سفلی مشهور است سکنۀسفلی 80 تن می باشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)

لغت نامه دهخدا

پیرحیاتی کرمانشاه

(حَ)

دهی از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه واقع در14 هزارگزی شمال باختر کرمانشاه و یک هزارگزی جنوب شوسۀ کردستان. شمال قره سو. دشت، سردسیر، دارای 70 تن سکنه. آب آن از قره سو، محصول آنجا غلات و خیار و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری است و از راه شوسه اتومبیل می توان برد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)

لغت نامه دهخدا

پیرحیاتی باوندپور

(حَیِ وَ)

دهی از دهستان باوندپور بخش مرکزی شهرستان شاه آباد. واقع در 33 هزارگزی شمال خاوری شاه آباد. کنار رود خانه مرک. دشت، سردسیر. دارای 160 تن سکنه. آب آن از رود خانه مرک. محصول آنجا غلات دیم. شغل اهالی زراعت و گله داری است. و زمستان برای گرمسیر به قصرشیرین می روند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)

لغت نامه دهخدا

قشلاق پیرحیاتی

(قِ پیرْ وَ)

دهی از دهستان سامن شهرستان ملایر واقع در 9 هزارگزی جنوب ملایر و 6 هزارگزی خاور راه شوسۀ ملایر به بروجرد. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل مالاریایی است. سکنۀ آن 503 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)

لغت نامه دهخدا

معنی پیرحیاتی - جستجوی لغت در جدول جو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما