از بن کنده بود بیکبارگی. (لغت فرس اسدی). چوب و چیزی که بیکبار از بیخ برکنده باشد: چندان گرداندش که از پی دانگی با پدر و مادر و نبیره زند مشت اف ّ ز چونین حقیر بی هنر و عقل جان ز تن آن خسیس بادا پیخشت. غیاثی (از اسدی). رجوع به پیخست شود. و ظاهراً مصحف پیخست است
از بن کنده بود بیکبارگی. (لغت فرس اسدی). چوب و چیزی که بیکبار از بیخ برکنده باشد: چندان گرداندش که از پی دانگی با پدر و مادر و نبیره زند مشت اُف ّ ز چونین حقیر بی هنر و عقل جان ز تن آن خسیس بادا پیخشت. غیاثی (از اسدی). رجوع به پیخست شود. و ظاهراً مصحف پیخست است
نام مؤسس سلسله ای در لهستان، وی در ابتدای کار برزگری ساده در قویاویا بود و بر اثر اقتدارو فضائل نفس هموطنانش وی را بسمت دوکی انتخاب کردندو همانطور که انتظار میبردند میهن خود را بطرف عمران و آبادی سوق داد و در اخلاق و اطوار اولی خود ثابت برقرار ماند، فلاحت و تجارت کشور را باوج ترقی رسانیدو عدالت و رعیت پروری را از دست نداد و پس از 19 سال حکمرانی بسال 861 میلادی درگذشت، (قاموس الاعلام ترکی)
نام مؤسس سلسله ای در لهستان، وی در ابتدای کار برزگری ساده در قویاویا بود و بر اثر اقتدارو فضائل نفس هموطنانش وی را بسمت دوکی انتخاب کردندو همانطور که انتظار میبردند میهن خود را بطرف عمران و آبادی سوق داد و در اخلاق و اطوار اولی خود ثابت برقرار ماند، فلاحت و تجارت کشور را باوج ترقی رسانیدو عدالت و رعیت پروری را از دست نداد و پس از 19 سال حکمرانی بسال 861 میلادی درگذشت، (قاموس الاعلام ترکی)
از بن کنده بیکبارگی برکنده: چندان گردانش که از پی دانگی با پدر و مادر و نبیره زند مشت. اف ز چوبین حقیر و بی هنر از عقل جان ز تن آن خسیس بادا پیخشت. (غیاثی)
از بن کنده بیکبارگی برکنده: چندان گردانش که از پی دانگی با پدر و مادر و نبیره زند مشت. اف ز چوبین حقیر و بی هنر از عقل جان ز تن آن خسیس بادا پیخشت. (غیاثی)