ترشی، هر چیز خوردنی که آن را در آب لیمو یا سرکه خیسانیده باشند و طعمش ترش شده باشد مثلاً آجیل آچار، چاشنی، برای مثال آچار سخن چیست معانی و عبارت / نونو سخن آری چو فراز آمدت آچار (ناصرخسرو - ۳۷۷) ابزار فلزی برای باز و بسته کردن پیچ و مهره
ترشی، هر چیز خوردنی که آن را در آب لیمو یا سرکه خیسانیده باشند و طعمش ترش شده باشد مثلاً آجیل آچار، چاشنی، برای مِثال آچار سخن چیست معانی و عبارت / نونو سخن آری چو فراز آمدت آچار (ناصرخسرو - ۳۷۷) ابزار فلزی برای باز و بسته کردن پیچ و مهره
رود بزرگ در روسیۀ اروپا که از اراضی پرم و ولوگدا و آرخانگل عبور میکند این رود از دامنه های غربی اورال سرچشمه گیرد و در آغاز از جنگلهای وسیع گذرد و از راست و چپ شعبی بدان پیوندد و با دلتای وسیعی در خلیج پچورا واقع در اقیانوس منجمد شمالی ریزد. طول آن 1700000 گز است
رود بزرگ در روسیۀ اروپا که از اراضی پِرم و ولوگدا و آرخانگِل عبور میکند این رود از دامنه های غربی اورال سرچشمه گیرد و در آغاز از جنگلهای وسیع گذرد و از راست و چپ شعبی بدان پیوندد و با دلتای وسیعی در خلیج پچورا واقع در اقیانوس منجمد شمالی ریزد. طول آن 1700000 گز است
ظ: رستم بن سالار، بن محمد بن سالار. او راست: ’خلاصه الادوار فی مطالب الاحرار’ در موسیقی بزبان فارسی و آن را در 858 هجری قمری تألیف کرده است. (یادداشت مؤلف)
ظ: رستم بن سالار، بن محمد بن سالار. او راست: ’خلاصه الادوار فی مطالب الاحرار’ در موسیقی بزبان فارسی و آن را در 858 هجری قمری تألیف کرده است. (یادداشت مؤلف)
پرورده ها و ترشی ها در آب لیمو و سرکه و امثال آن، ترشی، چاشنی: این مرد ... آچارها و کامه ها نیکو ساختی ... امیر وی را بنواخت و گفت از گوسفندان خاص پدرم وی بسیار داشت ... یله کردم بدو، (تاریخ بیهقی)، آچار خدای است مزه و بوی خوش و رنگ با سیب و ترنج آمد و جوز و بهی و نار، ناصرخسرو، آچار سخن چیست معانی و عبارت نونو سخن آری چو فراز آمدت آچار، ناصرخسرو، نمی بینی کز آن آچار اگر خاکی تهی ماند ترا ای خاک خور، آن خاک بی آچار نگوارد، ناصرخسرو، چو آچار است لفظ فارس درخورد که بی آچار چیزی کم توان خورد، امیرخسرو دهلوی، ، مطلق میوه ها و ترشی ها و مربّیات و ریچار و ریصار و خوشاب که برای تیز کردن اشتها خورند: ز آچارها هرچه باشد عزیز ترنج و به و نار و نارنج نیز، نظامی، ، در فرهنگها این کلمه را به معنی زمین سراشیب و پست و بلند ضبط کرده و این بیت را شاهد آورده اند: زمینی نیست در عالم سراسر از این پژمرده تر زین بس عجب تر دو گونه جای باشد صعب و دشوار یکی دریا دگر آچار و کهسار، (ویس و رامین)، ، درهم آمیخته و ضم کرده، (برهان)، - آجیل آچار، آجیل که بدان زعفران و آب لیمو و گلپر زنند
پرورده ها و ترشی ها در آب لیمو و سرکه و امثال آن، ترشی، چاشنی: این مرد ... آچارها و کامه ها نیکو ساختی ... امیر وی را بنواخت و گفت از گوسفندان خاص پدرم وی بسیار داشت ... یله کردم بدو، (تاریخ بیهقی)، آچار خدای است مزه وْ بوی خوش و رنگ با سیب و ترنج آمد و جوز و بهی و نار، ناصرخسرو، آچار سخن چیست معانی و عبارت نونو سخن آری چو فراز آمدت آچار، ناصرخسرو، نمی بینی کز آن آچار اگر خاکی تهی ماند ترا ای خاک خور، آن خاک بی آچار نگْوارد، ناصرخسرو، چو آچار است لفظ فارس درخورد که بی آچار چیزی کم توان خورد، امیرخسرو دهلوی، ، مطلق میوه ها و ترشی ها و مربَّیات و ریچار و ریصار و خوشاب که برای تیز کردن اشتها خورند: ز آچارها هرچه باشد عزیز ترنج و به و نار و نارنج نیز، نظامی، ، در فرهنگها این کلمه را به معنی زمین سراشیب و پست و بلند ضبط کرده و این بیت را شاهد آورده اند: زمینی نیست در عالم سراسر از این پژمرده تر زین بس عجب تر دو گونه جای باشد صعب و دشوار یکی دریا دگر آچار و کهسار، (ویس و رامین)، ، درهم آمیخته و ضم کرده، (برهان)، - آجیل آچار، آجیل که بدان زعفران و آب لیمو و گلپر زنند
فردیناند. نام قول و ترانه ساز و پیانوزن ایتالیائی. قسمت اعظم زندگانی وی در فرانسه گذشت و در مدت اقامت خود بدانجا قطعات دلکش و دقیق تألیف کرد که مشهورترین آنها به ’متر دو شاپل’ موسوم است. مولد وی بسال 1771 میلادی (1184ه. ق.) وفات در سنۀ 1839م. (1254 ه. ق.)
فردیناند. نام قول و ترانه ساز و پیانوزن ایتالیائی. قسمت اعظم زندگانی وی در فرانسه گذشت و در مدت اقامت خود بدانجا قطعات دلکش و دقیق تألیف کرد که مشهورترین آنها به ’متر دو شاپل’ موسوم است. مولد وی بسال 1771 میلادی (1184هَ. ق.) وفات در سنۀ 1839م. (1254 هَ. ق.)
هر چیز دورنگ باشد عموماً. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج) (ناظم الاطباء). هر چیز دورنگ راگویند. (جهانگیری). اعرم. (منتهی الارب) : فلفل و زردچوبه روی نمک بر نسیج چپار فضلۀ کک. دهخدا (دیوان ص 20). ، کبوتری سبز که خالهای سیاه بر بدن داشته باشد. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج) (جهانگیری) (ناظم الاطباء) ، اسبی که نقطه ها و گلهای سیاه یاغیر رنگ خودش بر بدن داشته باشد خصوصاً. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج). اسبی را گویند که خلاف لون بدن نقطه ها بر اندامش بود. (جهانگیری). بعربی ابرش خوانند. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج) (جهانگیری). اسب ابرش. (ناظم الاطباء). فرس ابرش. (منتهی الارب). ملمّع. (منتهی الارب). فرس بریش. (منتهی الارب). خال خال. خال خالی: گل گل. ابلق. رجوع به ابلق و ابرش و بریش وملمع شود
هر چیز دورنگ باشد عموماً. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج) (ناظم الاطباء). هر چیز دورنگ راگویند. (جهانگیری). اعرم. (منتهی الارب) : فلفل و زردچوبه روی نمک بر نسیج چپار فضلۀ کک. دهخدا (دیوان ص 20). ، کبوتری سبز که خالهای سیاه بر بدن داشته باشد. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج) (جهانگیری) (ناظم الاطباء) ، اسبی که نقطه ها و گلهای سیاه یاغیر رنگ خودش بر بدن داشته باشد خصوصاً. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج). اسبی را گویند که خلاف لون بدن نقطه ها بر اندامش بود. (جهانگیری). بعربی ابرش خوانند. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج) (جهانگیری). اسب ابرش. (ناظم الاطباء). فرس ابرش. (منتهی الارب). مُلَمَّع. (منتهی الارب). فرس بریش. (منتهی الارب). خال خال. خال خالی: گُل گُل. ابلق. رجوع به ابلق و ابرش و بریش وملمع شود
ترکی دست افزار (آچار برابر با پرورده ها و ترشی ها و زمین پست یا سراشیب پارسی است) انواع پرورده ها و ترشیها در آب لیمو و سرکه و مانند آن انواع ترشی آلات، زمین پست و بلند و سراشیب، درهم آمیخته ضم کرده. یا آجیل آچار. آجیلی که بدان زعفران و آب لیمو و گلپر زنند. کلید هر قفل، آلتی فلزی که بوسیله آن مهره های آهنین را باز کنند، قلم حکاکی درفش یا سنبک حکاکی. یا آچار پیچ گوشتی. آلتی فلزی که بوسیله آن پیچ را باز کنند
ترکی دست افزار (آچار برابر با پرورده ها و ترشی ها و زمین پست یا سراشیب پارسی است) انواع پرورده ها و ترشیها در آب لیمو و سرکه و مانند آن انواع ترشی آلات، زمین پست و بلند و سراشیب، درهم آمیخته ضم کرده. یا آجیل آچار. آجیلی که بدان زعفران و آب لیمو و گلپر زنند. کلید هر قفل، آلتی فلزی که بوسیله آن مهره های آهنین را باز کنند، قلم حکاکی درفش یا سنبک حکاکی. یا آچار پیچ گوشتی. آلتی فلزی که بوسیله آن پیچ را باز کنند