جدول جو
جدول جو

معنی پپلس - جستجوی لغت در جدول جو

پپلس
اشکنه ای که با کشک یا آب، پیاز و روغن درست کنند
تصویری از پپلس
تصویر پپلس
فرهنگ فارسی عمید
پپلس
(پَپْ لُ)
تریدی که از نان خشک و روغن و دوشاب سازند، اشکنه ای که از روغن و پیاز بروغن بریان کرده و آب و نان خشک سازند. (برهان) :
که ز ماهیت ماهیچه بگویم رمزی
نخوری رشته که این نیست چنین پپلس وار.
بسحاق
لغت نامه دهخدا
پپلس
تردیدی که از نان خشک و روغن و دوشاب سازند، اشکنه ای که از روغن و پیاز بروغن بریان کرده و آب و نان خشک سازند: (گر ز ماهیت ماهیچه بگویم رمزی نخوری رشته که این نیست چنین پپلس وار) (بسحاق)
فرهنگ لغت هوشیار
پپلس
((پَ لُ))
تریدی که از نان خشک و روغن و دوشاب سازند، اشکنه ای که از روغن و پیاز با روغن بریان کرده و آب و نان خشک سازند
تصویری از پپلس
تصویر پپلس
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیلس
تصویر پیلس
استخوان فیل، عاج، پیلسته، بیلسته
فرهنگ فارسی عمید
(پْسِ / پِ سِ لُ)
میشل. مرد سیاسی و نویسنده بیزانسی. مشاور ایساک کمنن و میشل هفتم. مجدّد فلسفۀ افلاطونی. مولد بسال 1018 میلادی و وفات 1078 م
لغت نامه دهخدا
(لُ)
نام چند شهر به یونان. نام سه شهر مختلف در مغرب شبه جزیره پلوپونزوس. (ترجمه تمدن قدیم فوستل دکولانژ ص 468)
لغت نامه دهخدا
(لُ)
کرسی ناحیۀ جنوب غربی اسپانیا، از ایالت مرسیه بساحل بحرالروم
لغت نامه دهخدا
(لِ)
در اساطیر رومی الهۀ گله ها و شبانان
لغت نامه دهخدا
(لَ)
عاج. دندان فیل. (شعوری ج 1 ص 258). رجوع به پیلسته شود
لغت نامه دهخدا
(پِ لُ)
نوادۀ ’ژوپیتر’ و پسر ’تانتال’ پادشاه لیدی، که بدست پدر کشته شد و در ضیافتی که پدر وی به افتخار خدایان در قصر خویش بر پا کرد خواست گوشت او را به خدایان بخوراند و تنها ’سرس’ که در غم فقدان دختر خود مستغرق بود از آن غذای موحش بخورد. ژوپیتر پلپس را دوباره زنده کرد و شانه ای از عاج (بجای شانۀ او که سرس خورده بود) بدو عطا کرد. بعدها پلپس با ’هییپ پودامی’ دختر ’انومائس’ ازدواج کرد و خود جانشین پدرزن شد و در ’پلوپنز’ سلطنت کرد. پسران وی بنام پلوپید مشهورند. در قاموس الاعلام ترکی در ماده پلوپس آمده است: پلوپس، نام پسر تانتال پادشاه لیدیه بود. این سرزمین باستانی در طرف آیدین از قطعۀ آناطولی واقع شده نظر به تاریخ اساطیری یونان باستان پدر وی برای رب النوعی که مهمان وی بود او را کشته به سفره نهاده بود. گرچه یک شانه اش را سرس که رب النوع زراعت بود خورد ولی ژوپیتر دانست که این غذا از گوشت آدمیست و اجزا و اعضای آن را جمعآوری کرد و زندگی نو به وی بخشید و بجای شانۀ مأکول شانه ای از عاج به وی داد و بعدها پلپس به سرزمین یونان رفت و سلطنت شبه جزیره موره یافت و از این رو این شبه جزیره را بنام وی نسبت داده پلوپونس یعنی جزیره پلپس خواندند
لغت نامه دهخدا
(لُ)
پولس السلیح. (ابن الندیم). صاحب قاموس کتاب مقدس آرد: در لغت بمعنی کوچک میباشد و او را در زبان عبرانی شاول میگفتند و او حواری ممتاز قبایل بود. بعضی بر آنند که سبب تسمیه و تبدیل شاول به پولس که اسم رومانی است مطابق رسم یهودیانی بود که در دول خارجه میبودند و یا اینکه بواسطۀ احترام سرجیوس پولس که دوست او و یکی از جدیدالایمانان سلف بود این اسم را بر خود قبول نمود، امکان دارد که در طفولیت هم بهمین دو اسم خطاب شده معروف به وده است. و او در شهر طرسوس قلیقیه متولد گشته است و امتیاز رعیتی روم را ارثاً از پدر یافته. والدینش از سبط بن یامین بودند که او را بر حسب رسوم و قواعد یهود تربیت نمودند. تحصیلات خود را در اورشلیم فراگرفته صنعت خیمه دوزی را نیز یاد گرفت. در راه دمشق اعجازاً هدایت یافته تابع مسیح شده مسیح برای او عمده مقصد گردید دل و جان و اندیشه و قوت و قدرت خود را تماماً به مسیح سپرده من بعد چه در حیات و چه در ممات غلام عیسی مسیح شد. (قاموس کتاب مقدس). شهادت وی بسال 67 میلادی در روم صورت گرفت. ذکران وی 29 ژوئن است
لغت نامه دهخدا
ایزیدور، نقاش فرانسوی، مولد پاریس (1813-1875 میلادی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پیلس
تصویر پیلس
پیلسته عاج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پالس
تصویر پالس
تکان، ضربان، نبض، تلفن مدت زمان معینی برای مکالمات تلفنی درون شهری
فرهنگ فارسی معین
سفره مار، نوعی مار زرد و قهوه ای که آزار نمی رساند، مارچوبه
فرهنگ گویش مازندرانی
فشار آوردن، مزاحم، سرخر، فشرده و انبوه، تکیه گاه، چوبی که به پرچین تکیه دهند و از خرابی پرچین جلوگیری
فرهنگ گویش مازندرانی