جدول جو
جدول جو

معنی پوچوله - جستجوی لغت در جدول جو

پوچوله
غوزه های پنبه پس از خارج کردن وش آن که برای سوخت در تنور
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کوتوله
تصویر کوتوله
کوتاه قد، قدکوتاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کوچولو
تصویر کوچولو
بسیار کوچک، هر چیز کوچک، بچۀ کوچک، کودک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاچپله
تصویر پاچپله
پا افزار، برای مثال برون کش پای از این پاچپلۀ تنگ / که کفش تنگ دارد پای را لنگ (نظامی۳ - ۳۳۷)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیغوله
تصویر پیغوله
بیغوله، کنج، گوشه، بیراهه، گوشۀ خانه، ویرانه، گوشه ای دور از مردم، بیغله، پیغله، گرنج
فرهنگ فارسی عمید
(لَ / لِ)
کچوله. (فرهنگ فارسی معین). کچله. اداراقی. اذراقی. خانق الکلب. قاتل الکلب. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به کچوله شود
لغت نامه دهخدا
(لَ / لِ)
اندام کوچکی که نعوظ میکند و در قسمت جلو شرم زن قرار گرفته است. این اندام در زن و سایر پستانداران ماده به یک وضع و شکل جایگزین شده و از دو جسم غاردار غیر اسفنجی تشکیل شده است که بجا و مانند شرم مرد است. از نظر جنین شناسی در هفتۀ هفتم برآمدگی تناسلی دراز و استوانه ای میشود. در قاعده آن مجرای ادرار وسینوس اوروژنیتال از خارج بسته میشود. اما در زن برآمدگی تکمه مانند تناسلی به چوچوله بدل میشود و سینوس اوروژنیتال بازمیماند و تشکیل دهلیز را میدهد. این عنصر مرکز احساسات شهوانی است. رجوع به چچله شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از کوچولو
تصویر کوچولو
بسیار کوچک، بچه، کودک
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره خرزهره که چندین گونه دارد و همه دارا خاصیت قی آور و لینت هستند و در آسیا و جنوب اروپا و آمریکا میرویند. از این گیاه گلوکزیدی بنام سیمارین بدست آورده اند. تعداد کاسبرگها و گلبرگهای آن هر کدام 5 عدد است. میوه اش مرکب از دو برگه طویل است و دانه ها دارا طعم تلخ و سوزانی هستند. برخی گونه های این گیاه بعنوان گل زینتی کشت میشوند خانق الکلب قاتل الکلب اذاراقی ازاراقی کوچوله. توضیح: در برخی کتب کچوله مرادف با جوز القی ذکر شده که اشتباه است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چوچوله
تصویر چوچوله
گوشتی مانند زبان در فرج زنان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موصوله
تصویر موصوله
مونث موصول، جمع موصولات
فرهنگ لغت هوشیار
لاتینی دوخنا از گیاهان گیاهی است از تیره نی بوریا که در نیمکره شمالی میروید وبعنوان علوفه مورد استفاده دامها قرار میگیرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوتوله
تصویر کوتوله
کوتاه، قد، پست قد، قد کوتاه
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به پوشال. ساخته از پوشال، ضعیف ناتوان. یا دولت (مملکت) پوشالی. دولتی (مملکتی) کوچک و ضعیف که میان دو یا چند دولت قوی قرار گیرد تا تماسی میان آنها نباشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پخچوده
تصویر پخچوده
کوفته شده با پایا با ضربه پهن گشته له شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاچپله
تصویر پاچپله
کفش پای افزار. توضیح دهخدا در امثال و حکم ج 2 ص 788 آورده: (در درون کعبه رسم قبله نیست چه غم ار غواص را پا چپله نیست) مولوی و در حاشیه نوشته: (این کلمه در فرهنگها (پاچیله) ضبط شده است و همین شعر حضرت جلالالدین محمد بلخی را نیز شاهد آورده اند ولی حضرت آقا سید احمد ادیب پیشاوری... این لغت را (پاچپله) میدانند و میفرمایند که در افغانستان بمعنی کفش و پا افزار هم امروز مستعمل است و نیز از قول آقا سید محمد علی داعی الاسلام نقل فرمودند که در هند نیز چپلا بمعنی پاپوش است) و هم دهخدا در لغت نامه ذیل پاچپله نویسند: (مرحوم ادیب پیشاوری می فرمود که این کلمه در افغانستان (پاچپله) است و پاچیله لغت نویسان غلط است و باز از بعض افغانیان پرسیدم آنها نیز قول مرحوم ادیب را تاء یید کردند) داعی الاسلام در فرهنگ خود (پاچپله) را بمعنی کفش و پا افزار با بیت مذکور از مولوی و بیت ذیل از نظامی: (برون کن پا ازین پاچپله تنگ که کفش تنگ دارد پای را لنگ) آورده نویسد: (فرهنگ نویسان شعری این لفظ را پاچیله ضبط کردند و در چاپها هم اشعار مذکور مطابق فرهنگها چاپ شده لیکن چون در السه ولایتی افغانستان و خراسان لفظ (چپله) برای قسمی از کفش موجود است و در زبان اردو هم (چپل) بمعنی قسمی از کفش موجود است پس باید صحیح همان چپله باشد نه چیله)
فرهنگ لغت هوشیار
((لِ))
زایده ای که در مهبل پستانداران ماده وجوددارد و ازنظر تحریک پذیری و چگونگی جریان خون درآن مشابه آلت تناسلی نر است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاچپله
تصویر پاچپله
((چَ لِ))
کفش، پای افزار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کوتوله
تصویر کوتوله
((لَ یا لِ))
کوتاه، قد کوتاه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کوچولو
تصویر کوچولو
دارای حجم یا ابعاد کوچک، دارای مقدار کم، خرد سال
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیغوله
تصویر پیغوله
((پِ لِ))
کنج و گوشه، دور از مردم، گوشه خانه، بیغوله، پیغله، بیغله
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پوچانه
تصویر پوچانه
Vacuously
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پوچانه
تصویر پوچانه
de manière creuse
دیکشنری فارسی به فرانسوی
پوست خشک و سف غوزه ی پنبه
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از پوچانه
تصویر پوچانه
пусто
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پوچانه
تصویر پوچانه
inhaltslos
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پوچانه
تصویر پوچانه
порожньо
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پوچانه
تصویر پوچانه
bezmyślnie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پوچانه
تصویر پوچانه
空洞地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از پوچانه
تصویر پوچانه
de forma vazia
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از پوچانه
تصویر پوچانه
vacuamente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پوچانه
تصویر پوچانه
vacuamente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پوچانه
تصویر پوچانه
leeg
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از پوچانه
تصویر پوچانه
อย่างไร้สาระ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از پوچانه
تصویر پوچانه
secara hampa
دیکشنری فارسی به اندونزیایی