جدول جو
جدول جو

معنی پونتوس - جستجوی لغت در جدول جو

پونتوس
کسی یا چیزی را، خوار شمردن و ناچیز گرفتن. آسان گرفتن. توجه نکردن و حقیر داشتن:
یکی ترک بد پیر نامش قلون
که ترکان ورا داشتندی زبون.
فردوسی.
سواران ترکان که روز درنگ
زبون داشتندی شکار پلنگ.
فردوسی.
چنین داد پاسخ یکی رهنمون
که ما داشتیم آن سپه را زبون.
فردوسی.
گر نخواهی که ترا خوار و زبون دارد
برتر از قدرش و مقدارش مگذارش.
ناصرخسرو.
این بد علاج و داروی دنبل که گفتمت
گر بخردی مدار تو قول مرا زبون.
سوزنی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ونوس
تصویر ونوس
(دخترانه)
ستاره زهره
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ونوس
تصویر ونوس
زهره، دومین سیارۀ منظومۀ شمسی که قدما آنرا سعد می دانستند و به خنیاگری نسبت می دادند، ناهید، بیدخت، بغدخت، بیلفت، خنیاگر فلک، مطربۀ فلک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چونتور
تصویر چونتور
فلوس، میوه ای دراز و تیره رنگ که دانه های آن مصرف دارویی دارد، درخت این میوه که گرمسیری با برگ های بزرگ و گل های زرد رنگ است، چیمکانی
فرهنگ فارسی عمید
نام جزیره ای از جزایر مملکت چین
لغت نامه دهخدا
(وِ)
خدایی از خدایان یونان که الهۀ جمال و زیبایی بود. ربه النوع زیبایی یونان قدیم و دختر ژوپیتر. خدای خدایان او را به وولکانوس داد. ونوس را در سراسر یونان و روم ستایش میکردند و از او مجسمه های زیبای فراوان به دست آمده است. (ترجمه تمدن قدیم فوستل د کولانژ)
لغت نامه دهخدا
(پِ)
مردی رومی که او را به تهمت مخالفت با کلد امپراطور روم محکوم به مرگ کردند و زن او مسماه به آرّی آرّیا پیش از او خود را بکشت و قبل از مرگ برای تشجیع شوهر خود گفت ’پتوس، بنگر مرگ را تعبی نیست’
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان کوهسارات بخش مینودشت شهرستان گرگان، واقع در 35 هزارگزی جنوب خاوری مینودشت، کوهستانی، سردسیر، دارای 300 تن سکنه، آب آن از رودخانه، محصول آنجا غلات و لبنیات و ابریشم، شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی زنان بافتن پارچۀ ابریشمی و چادرشب، راه مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(تُ)
نام کرسی کانتن سن از ناحیت سن دنی. در ساحل سن (فرانسه) در هشت هزارگزی مغرب پاریس دارای 38233 تن سکنه. لنگرگاه و اسکلۀ مخصوص به زغال و زغال سنگ و شراب و کارخانه های صنایع مکانیک، عطرسازی، دریاچه ها و قصور عالیه دارد. و راه آهن از آن میگذرد
لغت نامه دهخدا
(پَ تُ)
ماندس. سیّاح پرتقالی متولد در مونتمارولهو. وی در هند شرقی سیاحت کرد و سفرنامه ای نوشت بعنوان سفرهای پرحوادث. (1509- 1583 میلادی)
لغت نامه دهخدا
اژن، دانشمندتاریخ هنر فرانسه که در سال 1845 میلادی متولد شد و در سال 1902 در پاریس درگذشت، او در سال 1893 به عضویت آکادمی انتخاب شد، وی درباره هنر ایتالیا و رنسانس با مهارت تمام تحقیق کرد و از جملۀ آثارش ’هنرهای دربار پاپها در قرن پانزدهم و شانزدهم’، ’پیشاهنگ رنسانس’، ’زندگی، آثار و دوران رافائل’، ’قالیبافی’، ’تاریخ هنر در دوران رنسانس’ و ’لئوناردو ونچی’ است
آشیل شارل، برادر هنرشناس فرانسوی است که در سال 1848 میلادی متولد شد، او کشاورز مشهوری بود و در سال 1896 به عضویت آکادمی علوم نائل گردید و با همکاری شلوسینگ مادۀ تخمیر نوشادر را کشف کرد و درباره آثارتبدیل جوهر نشادر و املاح آن به شوره سخنرانی کرد
لغت نامه دهخدا
(گُنْ تُ)
نام خانواده ای کهن در آژنه که از قرن دوازدهم میلادی سنیوری بیرون را در پریگور داشتند
لغت نامه دهخدا
ازگیل (در گیلان و مازندران) گاواوبا، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، ازگیل در گیلان و مازندران، کنس، کنوس، (جنگل شناسی تألیف کریم ساعی ج 2 ص 235)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
زبر خود آهنی یا آهن سر خود، تندی میان دو گوش اسب، میانۀ راه. قونس. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به قونس شود
لغت نامه دهخدا
(نُسْ)
یا ایسلا دو پینوس (یعنی جزیره کاج). جزیره کوچکی است که بجزیره کوبه (کوبا) از جزائر آنتیل کبیر آمریکا ملحق شده و در 60هزارگزی جنوبی ساحل جنوبی کوبا واقع گشته و شکل دائرۀ غیر منتظم دارد و قطرش به 60 هزار گز بالغ شود. مساحت سطحش 3145 هزار گز است. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
آبنوس
لغت نامه دهخدا
(پُ)
قبیله ای هندی (سرخ پوست) در ممالک متحدۀ امریکا (نب راسکا)
لغت نامه دهخدا
کسانتوس، بطوری که در برخی از روایات تاریخ آمده شاعری بوده است در یونان قدیم، (از دائره المعارف بستانی)
لغت نامه دهخدا
(پُ تُ)
شهر مرکزی ایالتی به همین نام در جمهوری بلیوی از آمریکای جنوبی. عرض جنوبی این شهر19 درجه و 35 دقیقه و طول غربی 67 درجه است و ارتفاع آن از سطح دریا به 4160 گز میرسد. دارای 30000 تن سکنه و معادن نقره و قلعی آن مشهور است. موقع آن ناهموار و غیرمستوی و کوچه ها غیرمنتظم و هوایش سریعالتحوّل است، ایالتی در بلیوی که از طرف مشرق به ایالت شارکاس و از سوی شمال به ایالت اورورو و کوشامبه و از جهت جنوب با جمهوری آرژانتین و از جانب مغرب به اقیانوس کبیر محاط و محدود است و مساحت سطح آن 140631 هزار گز مربع است. کوههای بلند، معادن نقره، آبهای معدنی و دریاچه های شور دارد
لغت نامه دهخدا
(پُ رُ)
نام یکی ازجزایر یونان در بحر الجزائر، قرب شمال شرقی موره واقع و مساحت آن 22 هزارگز مربع و دارای 7020 تن سکنه است. و همگی از نژاد آرناؤد هستند و بزبان آرناؤد تکلم کنند، مرکز آن قصبه ای است بهمین اسم که 5000 تن سکنه دارد و دارالصنایع بحری دولت یونان است، رسیف و لنگرگاه قشنگی دارد. اراضی آن سنگلاخ است و ویرانه های معبدی بزرگ مخصوص به نپتون در آنجا دیده میشود. بزعم یونانیان قدیم نپتون رب النوع دریا بود، دموستن مشهور به این پرستشگاه پناه آورد و خود را مسموم ساخت. (قاموس الاعلام ترکی)
نام نهری به آمریکای جنوبی. این نهر از سلسله جبال آند که در پرو واقع شده سرچشمه گیرد و از آنجا به طرف مشرق جاری شود و داخل برزیل گردد و پس از طی 800 هزارگز مسافت برود آمازون ریزد. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(پُ)
حمدالله مستوفی گوید:... خلیج پنجم بحر روم و فرنگ است و در میان او آبادانی است آن را بحر قسطنطینیه نیز خوانند و اهل یونان پنطوس گفته اند و آن بر هیأت مرغ درازگردن است. طولش از خلیج زقاق که متصل به بحر مغرب و محیط است تا فلجۀ اسکندر یک هزاروسیصد فرسنگ گفته اند و فراخترین عرضش از اسکندریه است تا دیار فرنگ دویست وشصت فرسنگ نهاده اند. (نزهه القلوب چ فرنگ ص 237). و نیز رجوع به پنطس شود
لغت نامه دهخدا
(پُ تُ)
نام شهردرجۀ دوم پرتقال و بعد از لیسبون بزرگترین و رایج التجارهترین شهرهای کشور مذکور. دارای اسکله ای است ومرکز خطۀ مینهوست و در مصب نهر دورو در 248 هزارگزی شمال شرقی لیسبون واقع شده و دارای 105838 تن سکنه و مدارس جراحی، فلسفه، بحریه و تجارت و غیره است. کتابخانه و موزه و لنگرگاهی استوار و ابنیۀ زیبا دارد و نیز دارای تجارتی با رونق و کارخانه های قند و شیرینی و کلاه و غیره و دباغ خانه هاست و آن در دامنۀ دوتپه واقع گشته و منظری زیبا و دلکش دارد. پل قشنگی این شهر را با خلیج های کوچک ویلانووه و غایه مربوط میسازد. از شهرهای باستانی است و نام قدیم آن پورتوکاله و مدتها مرکز پرتقال بوده و ظاهراً همین شهر نام خود را بکشور پرتقال داده است. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(پْلو / پُ)
در اساطیر یونان رب النوع ثروت پسردمتر و ژاسیون یا پسر ایرن یعنی صلح. تمثال او را به شکل کودکی حامل مال یا بصورت پیرمردی کور، کیسه دردست تصویر میکردند
لغت نامه دهخدا
(یُ)
یونیه. ژوئن. حزیران. (از 10 خردادتا 10 تیرماه جلالی). (یادداشت مؤلف). نام ماه ششم از ماههای فرنگی. (ناظم الاطباء). یونیه. (آثارالباقیه). آذار. (التفهیم). و رجوع به ژوئن و حزیران شود
لغت نامه دهخدا
(فَ)
بیزانسی. اطلاعات راجع به او کم است. همین قدر میدانیم که از اهل قسطنطنیه بوده... سالنامه های او به زبان یونانی نوشته شده و حاکی از وقایع سالهای 344 تا 390 میلادی است. این کتاب در قرن پنجم میلادی به زبان ارمنی ترجمه شده و ارامنه را خوش نیامده است زیرا از انتقادات او وطن پرستان تنفر یافته اند. باوجود این کتاب مزبور را مهم میدانند، راست است که در نوشته های او اشتباهاتی راجع به وقایع و سنوات شده ولی این نقص در کاربیشتر نویسندگان آن زمان دیده میشود. به هرحال فوستوس شخصی فاضل بوده و نوشته های او از منابع درجه اول تاریخ ارمنستان است. (از ایران باستان پیرنیا ص 97)
لغت نامه دهخدا
خطه ای در تقسیمات قدیمه که از طرف شمال به ناحیۀ برتانیه، آنژو و تورنه و از سوی مغرب به اقیانوس اطلس و از جانب جنوب به خطۀ آنکوموا، سنتونژه، و اونیس و از سمت مشرق به خطۀ بری و مارشه محدود است، مرکز این ناحیت شهر پوآتیه است که مسکن قوم پیکتاوی بود، این سرزمین منقسم به پوآتوی سفلی وپوآتوی علیاست، پوآتوی علیا امروز، ایالت های ایکی سورۀ وینه را بوجود آورده و پوآتوی سفلی هم ایالت واند را تشکیل میدهد این ناحیت از جهت حاصلخیزی متوسط است، جنگل ها و حیوانات شکاری و ماهی فراوان دارد، انتیمون و معادن آهن و سنگ ساختمانی و مرمر در این ناحیه بسیار است، مستحاثات کثیره در این خطه یافت میشود، وقتی به اکتیان ملحق بوده و در زمان شارلمان کنت نشینی (امارت) جداگانه تشکیل شده بود و کنت های این کنت نشین بتدریج حائز عنوان دوکی گردیده اکتیان را هم ضبط کردند، در سال 1137م، این ناحیه در تملک پادشاه فرانسه بود و سپس بدست دولت انگلیس افتاد و مدت مدیدی مایۀ نزاع و کشمکش دو دولت مزبور شد و بالاخره در اواخر مائۀ 14 میلادی بصورت قطعی به فرانسه ملحق گردید
لغت نامه دهخدا
کسانتوس، از قدیم ترین مورخین یونان است، و زادگاهش شهر ساردس بوده و در حدود 503 قبل از میلاد (سال فتح آن شهر) متولد گردیده است، وی کتاب تاریخ مبسوطی نوشته و بطوری که گفته میشود هردوت در تألیف تاریخ بزرگ و مشهور خویش پیرواسلوب او بوده است، اکنون از کتاب تاریخ زانتوس جز چند قطعه در دست نیست، (از دائره المعارف بستانی)
لغت نامه دهخدا
درشکۀ سبکی به شرق اقصی که آن را کارگری بجای چهارپای کشد
لغت نامه دهخدا
(تُسْ)
شهری است از برزیل درنزدیک شهر سائوپلو که 198400 تن جمعیت دارد. بندری است مخصوص صادرات قهوه
لغت نامه دهخدا
(نَ بَ)
نام منزل هفتم از منازل قمر بهندی. رأساالتؤامین. الذراع. رجوع به ماللهند بیرونی ص 107، 148، 233، 243، 245، 262، 286، 288 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از چونتور
تصویر چونتور
فلوس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آونوس
تصویر آونوس
آبنوس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ونوس
تصویر ونوس
((وِ))
زهره، ناهید، رب النوع عشق در نزد یونانی ها
فرهنگ فارسی معین
پرچین، حجیم و سنگین، بد هیبت
فرهنگ گویش مازندرانی