معنی پومپه - جستجوی لغت در جدول جو

پومپه

لغت نامه دهخدا

پوپه

(دخترانه)

پوپک

فرهنگ نامهای ایرانی

پومیه

(پُ یِ)

استاد در بازی ’پوم’، سازنده و فروشندۀ ادوات لازم برای بازی ’پوم’

لغت نامه دهخدا

پومپی

(پُ پِ)

کمونی از مرت امزل استان نانسی، نزدیک مزل بفرانسه. دارای 4804 تن سکنه و راه آهن

لغت نامه دهخدا

پوپه

(پو پَ / پِ)

پوپواست که هدهد باشد. و نیز به این کلمه معنی آرزومندی داده اند و بیت ذیل را شاهد آورده اند:
تو را پوپۀ دخت سهراب خواست
دلت خواهش سام نیرم کجاست ؟
فردوسی.
و در لفظ پوبه و پویه نیز همین معنی را یاد کرده و همین شعر را شاهد آورده اند. و شاید اصل بویه باشد. رجوع به بویه شود

پوپواست که هُدهُد باشد. و نیز به این کلمه معنی آرزومندی داده اند و بیت ذیل را شاهد آورده اند:
تو را پوپۀ دخت سهراب خواست
دلت خواهش سام نیرم کجاست ؟
فردوسی.
و در لفظ پوبه و پویه نیز همین معنی را یاد کرده و همین شعر را شاهد آورده اند. و شاید اصل بویه باشد. رجوع به بویه شود

لغت نامه دهخدا

پومپه دیوس

(پِ)

از سرکردگان پارتی بعهد ارد اول پادشاه اشکانی. (ایران باستان ج 3 ص 2345)

لغت نامه دهخدا

پومپه ایوپولیس

(پُ پِ یُ پُ)

نام شهری به آسیای صغیر ساختۀ پومپه. (ایران باستان ج 3 ص 2397)

لغت نامه دهخدا

تروگ پومپه

مورخی از اهالی گل، فرانسۀ کنونی و معاصر اوگوست امپراطور روم بود (31 قبل از میلاد - 14 میلادی) ولی کتابهای خود را بزبان لاتین نوشت. او خواست تاریخ عمومی بنویسد و از زمان نینوس پادشاه داستانی آسور شروع کرده سپس به تاریخ ماد و پارس پرداخت ولی معلوم است که مهمترین کتابهای او راجع به دولت مقدونیه بوده، زیرا تاریخ عمومی خود را ’فیلیپیک’ نامیده. از 44 کتاب او فقط مقدمه ای باقی مانده و سایر کتابها گم شده و از فهرستی که در مقدمۀ ذکر کرده، مندرجات کتابهای او معلوم است. و بعلاوه ’ژوستن’ مورخ رومی اقتباساتی از او کرده که تا زمان ما باقی است. (از تاریخ ایران باستان ج 1ص 79). و رجوع بهمین کتاب ج 1 ص 470 و ج 3 ص 2053، 2071، 2174، 2175، 2192، 2209، 2247، 2257، 2276 شود

لغت نامه دهخدا

پوپه

هدهد شانه سر

فرهنگ لغت هوشیار

معنی پومپه - جستجوی لغت در جدول جو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما