جدول جو
جدول جو

معنی پومون - جستجوی لغت در جدول جو

پومون(پُ مُ)
الهۀ میوه ها و باغها در اساطیر یونان
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پرمون
تصویر پرمون
(دخترانه)
زینت و آرایش
فرهنگ نامهای ایرانی
(پَ)
زینت و آرایش باشد. (برهان)
لغت نامه دهخدا
نام قضائی در سنجاق ارکری از ولایت پانیه، مرکز آن قریۀ ووشتینه است که در 25 هزارگزی جنوب شرقی ارکری واقع گشته، این قضا مرکب است از 44 قریه که 20000 تن سکنه دارد، اراضی این قطعه کوهستانی است ولی دره و دشتهای حاصلخیز نیز دارد، (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
پسر تومی تو، رئیس ایل هوئی هه بچین در حدود نیمۀ اول قرن هفتم میلادی، (احوال و اشعار رودکی ج 1 ص 193)
لغت نامه دهخدا
تخمی است شبیه به خبّه، بفارسی تخم زرداب گویند و بترکی صفرا اودی نامند، منبت گیاه اوامکنۀ سایه ناک و او شبیه به سداب و برگش درازتر و گلش سفید و تخمش تلخ و تند و ریزه و گویند تربد زرد بیخ او است و در افعال مشابه خربق، در سیم گرم و خشک و منقی و مسهل اخلاط غلیظه و اقسام کرم شکم و مخرج جنین و مدرّ بول و حیض و محلل اورام بارده و قدر شربتش نیم مثقال و مصلحش کتیراست، (تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا
نام قصبه ای است در خطۀ لائوس از قطعۀ سیام واقع در هندوچین واقع در کنار شهر مون، (از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(صَ)
ماهی هائی که گوشت آنها برنگ گوشت ماهی آزاد است. (دزی)
لغت نامه دهخدا
پیمان
فرهنگ گویش مازندرانی
پیمانه، پیمان
فرهنگ گویش مازندرانی