- پوشال
- چیزهای سبک ومیان تهی وهیچکاره چون تراشه ورندیده چوب و خرده نجاری والیاف و غیره
معنی پوشال - جستجوی لغت در جدول جو
- پوشال
- گیاه خشک، تراشۀ چوب، ساقه های نازک نی و جگن و گیاه های دیگر
- پوشال
- تراشه چوب، ساقه نازک بعضی گیاهان مانند، برنج، نی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
منسوب به پوشال. ساخته از پوشال، ضعیف ناتوان. یا دولت (مملکت) پوشالی. دولتی (مملکتی) کوچک و ضعیف که میان دو یا چند دولت قوی قرار گیرد تا تماسی میان آنها نباشد
هر چیز سست، سبک و بی دوام
ساخته از پوشال، سست، ناتوان، بی دوام
البسه، لباس
جمع وشل، زهاب ها اشک ها ترابه ها بیم ها پیاپی
پوشیدنی، پوشش، جامه، لباس، پوشاک دادن پوشیدنی لباس جامه
آنچه از دم رنده نجار پیدا آید و مانند آن پوشال
هر چیز پوشیدنی، لباس، جامه
پوشال، گیاه خشک، تراشۀ چوب، ساقه های نازک نی و جگن و گیاه های دیگر
برکه، تالاب، محل جمع شدن آب در کوه
پوشیدنی، جامه
تراشه چوب، پوشال
پر و فضول دیگر پوشال: پر و پوشال مرغ