ده کوچکی از دهستان دیرندگان بخش خاش شهرستان زاهدان، واقع در 70 هزارگزی جنوب خاش و 19 هزارگزی خاور شوسۀ ایرانشهر به خاش، دارای 30 تن سکنه، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
ده کوچکی از دهستان دیرندگان بخش خاش شهرستان زاهدان، واقع در 70 هزارگزی جنوب خاش و 19 هزارگزی خاور شوسۀ ایرانشهر به خاش، دارای 30 تن سکنه، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لگد، پامال، پاسپار، تختۀ کلفت که نجار در بالا، پایین و وسط در به طور افقی کار می گذارد و تخته های نازک میانۀ در را به آن ها وصل می کند پاسار کردن: پامال کردن، لگدکوب کردن
لگد، پامال، پاسپار، تختۀ کلفت که نجار در بالا، پایین و وسط در به طور افقی کار می گذارد و تخته های نازک میانۀ در را به آن ها وصل می کند پاسار کردن: پامال کردن، لگدکوب کردن
شکستۀ پاافزار (از پا و افزار) کفش. پاپوش. چموش. پاچنگ. پازنگ. پاژنگ. پاچیله. پاهنگه. پای افزار. پایزار. و بالاخص کفش درشت و خشن و گنده و بددوخت روستائیان. اربی. پابزار. چارغ. - امثال: از پردویدن پوزار پاره می شود
شکستۀ پاافزار (از پا و افزار) کفش. پاپوش. چموش. پاچنگ. پازنگ. پاژنگ. پاچیله. پاهنگه. پای افزار. پایزار. و بالاخص کفش درشت و خشن و گنده و بددوخت روستائیان. اربی. پابزار. چارغ. - امثال: از پردویدن پوزار پاره می شود
رودی به شمال شرقی آلمان (ایالت پروس شرقی) و آن از نجد باتلاقی هوکرلاند سرچشمه میگیرد و بجانب شمال جاری است و برونشبرگ را مشروب سازد و به خلیج فریشس هاف ریزد، طول آن 120 هزارگز است
رودی به شمال شرقی آلمان (ایالت پروس شرقی) و آن از نجد باتلاقی هوکرلاند سرچشمه میگیرد و بجانب شمال جاری است و برونشبرگ را مشروب سازد و به خلیج فریشس هاف ریزد، طول آن 120 هزارگز است
از پای و سار مرادف مانا و مان و معنی ترکیبیه بپاگذاشته شده، رشیدی، ، تیپا، لگد، (برهان)، در اصطلاح نجاران، تخته هائی که میان تنکه هافاصله شود، و نیز تختۀ زبرین و زیرین مصراع، چوبهای قطورتر که در دو طرف فوق و تحت و میان هر دو تنکۀ افقی بکار برند مقابل باهو که عمودی بکار رود، - پاسار کردن، لگدکوب کردن: پاسار میکند من و خوبان را تنگ آمدم ز پاژخ و پاسارش، ناصرخسرو
از پای و سار مرادف مانا و مان و معنی ترکیبیه بپاگذاشته شده، رشیدی، ، تیپا، لگد، (برهان)، در اصطلاح نجاران، تخته هائی که میان تُنُکه هافاصله شود، و نیز تختۀ زبرین و زیرین مِصراع، چوبهای قطورتر که در دو طرف فوق و تحت و میان هر دو تُنُکۀ افقی بکار برند مقابل باهو که عمودی بکار رود، - پاسار کردن، لگدکوب کردن: پاسار میکند من و خوبان را تنگ آمدم ز پاژخ و پاسارش، ناصرخسرو