آلتی که بر پوزۀ خر و گاو و مانند آن بندند که از کشت نچرد وبدهان سگ بندند تا نگزد و نیز بدهان بره و بزغاله وگوساله کنند تا بیش شیر نمکد. پوزه بند: سعی او بازوی دلیران است سهم او پوزبند شیران است. سنائی. پوزبند وسوسه عشق است و بس ورنه کی وسواس رابسته ست کس. مولوی. علمهای اهل حس شد پوزبند تا نگیرد شیر از آن علم بلند. مولوی. زاهد ششصد هزاران ساله را پوزبندی ساخت آن گوساله را. مولوی. جعم، پوزبند بر دهن شتر کردن تا از گزیدن و چریدن باز ماند. (منتهی الارب)
آلتی که بر پوزۀ خر و گاو و مانند آن بندند که از کشت نچرد وبدهان سگ بندند تا نگزد و نیز بدهان بره و بزغاله وگوساله کنند تا بیش شیر نمکد. پوزه بند: سعی او بازوی دلیران است سهم او پوزبند شیران است. سنائی. پوزبند وسوسه عشق است و بس ورنه کی وسواس رابسته ست کس. مولوی. علمهای اهل حس شد پوزبند تا نگیرد شیر از آن علم بلند. مولوی. زاهد ششصد هزاران ساله را پوزبندی ساخت آن گوساله را. مولوی. جعم، پوزبند بر دهن شتر کردن تا از گزیدن و چریدن باز ماند. (منتهی الارب)
دهی است از دهستان کلیبر بخش کلیبر شهرستان اهر، واقع در 21هزارگزی جنوب کلیبر، با 331 تن سکنه. آب آن از دو رشته چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان کلیبر بخش کلیبر شهرستان اهر، واقع در 21هزارگزی جنوب کلیبر، با 331 تن سکنه. آب آن از دو رشته چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
تبسمی بقصد انکار یا تحقیر و استهزاء. خندۀ به استهزاء. تهانف. پوزه خند. پوزخنده. لب خندی که خداوند آن خواهد با قهقهه خندد لیکن خودداری کند. از بیت ذیل خاقانی ظاهراً چنین مستفاد میشود که اصل این کلمه پوست خند یا پوست خنده بوده است: ور چه نگشائی لب و در پوست بخندی از رشتۀ جانم گره غم بگشائی. خاقانی
تبسمی بقصد انکار یا تحقیر و استهزاء. خندۀ به استهزاء. تهانف. پوزه خند. پوزخنده. لب خندی که خداوند آن خواهد با قهقهه خندد لیکن خودداری کند. از بیت ذیل خاقانی ظاهراً چنین مستفاد میشود که اصل این کلمه پوست خند یا پوست خنده بوده است: ور چه نگشائی لب و در پوست بخندی از رشتۀ جانم گره غم بگشائی. خاقانی
تسمه های بهم پیوسته مشبک که دهان چار پایان مانند استر خر گاو و سگ را بدان بندند تا گاز نگیرند و بره و بزغاله را بدان بندند تا دیگر از پستان مادر شیر نمکند پوزه بند دهان بند
تسمه های بهم پیوسته مشبک که دهان چار پایان مانند استر خر گاو و سگ را بدان بندند تا گاز نگیرند و بره و بزغاله را بدان بندند تا دیگر از پستان مادر شیر نمکند پوزه بند دهان بند