- پوزبند
- آلتی که بر پوزه خر وگاو و مانند آن بندند که از کشت نچرد
معنی پوزبند - جستجوی لغت در جدول جو
- پوزبند
- دهان بند، تسمه های به هم دوختۀ شبیه کیسه که پوز جانوران گاز گیرنده مانند سگ و اسب و استر را در آن می کنند و می بندند تا نتوانند گاز بگیرند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
لبخند مسخره آمیز
تسمه های بهم پیوسته مشبک که دهان چار پایان مانند استر خر گاو و سگ را بدان بندند تا گاز نگیرند و بره و بزغاله را بدان بندند تا دیگر از پستان مادر شیر نمکند پوزه بند دهان بند
شیوه ای در زراعت که بذر را روی پل می کارند تا هنگام آب دادن، آب روی آن را فرانگیرد و فقط به ریشه و پایین ساقه برسد
لبخندی که از روی تحقیر و استهزا به کسی بزنند، لبخند مسخره آمیز
насмешка
höhnisches Lächeln
глузування
szyderczy uśmiech
escárnio
ghigno
mueca de desprecio
ricanement
spottende glimlach
การเยาะเย้ย
senyum sinis
سخريةٌ
उपहास
בּוּז
alaycı gülüş
dhihaka
বিদ্রূপ
طنزیہ مسکراہٹ
آنچه بر پای بندند بندی که بر پای مجرم بندند پاوند، قندان کودک، گرفتار مقید، فریفته مفتون عاشق دلباخته، متاهل دارای همسر
متعهد، ملتزم، مقید
پوزه بند
دستار عمامه، کمربند شال کمر
دوتایی (حاشیه) حاشیه جفت
هلو یا شفتالوی خشک کرده که مغز گردو در میان آن آکنده باشند جوز آگند جوزغند