جدول جو
جدول جو

معنی پورپورا - جستجوی لغت در جدول جو

پورپورا
(پُ پُ)
نیکلا، ترانه ساز و آهنگ ساز موسیقی مذهبی. مولد ناپل (1686- 1766 میلادی)
لغت نامه دهخدا
پورپورا
فرانسوی خونکاهه دنباله پاره ای از بیماری ها که خونریزی زیر پوستی دست می دهد
فرهنگ لغت هوشیار
پورپورا
((پُ پُ))
عارضه ای که در دنبال بعضی از امراض عفونی (از قبیل حصبه و بت های بثوری و غیره) در مریض موجب خونریزی زیر جلدی شود. علامت این خونریزی دانه ها و لکه های قرمز رنگی است که با فشار انگشت محو نمی شود و پس از چند روز محل این لکه ها تیره و کبود شده
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(پو وَ)
نوعی جامۀ مردانۀ معمول در اروپا در قرن سیزدهم که نیمۀ بالای تن را پوشیدی از گردن تا کمرگاه
لغت نامه دهخدا
(خُرْ خُ)
دهی است از دهستان چهریق بخش سلماس شهرستان خوی، واقع در 26500 گزی باختر سلماس و پانصدگزی شمال ارابه رو حاجی جفان. این دهکده کوهستانی و سردسیر است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و از صنایع دستی جاجیم بافی است. راه مالرو می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
کسی را گویند که خود را نادان و هیچ مدان وا نماید. و نیز نادان گرفتن پیشینه. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
به معنی چور است، (جهانگیری)، بمعنی چور باشد که تذرو است و او را خروس صحرائی گویند، (برهان) (از آنندراج) (ناظم الاطباء)، رجوع به چور شود
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان هزارجریب بخش چهار دانگۀ شهرستان ساری، واقع در 40 هزارگزی شمال خاوری کیاسر، کوهستان جنگلی، معتدل مرطوب، مالاریائی، دارای 615 تن سکنه، آب آن از چشمه سار، محصول آنجا برنج و غلات و لبنیات و ارزن، شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی زنان شال و کرباس بافی و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی از دهستان رجه سورتیجی بخش چهاردانگۀ شهرستان ساری، واقع در 48 هزارگزی شمال کیاسر، کوهستان جنگلی، مرطوب، معتدل، دارای 500 تن سکنه، آب آن از چشمه، محصول آنجا غلات و ارزن، لبنیات و عسل، شغل اهالی زراعت و گله داری، راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
عارضه ای که در دنبال بعضی از امراض عفونی (از قبیل حصبه و تبهای بثوری و غیره) در مریض موجب خونریزی زیر جلدی شود. علامتاین خونریزی دانه ها و لکه های قرمز رنگی است که با فشار انگشت محو نمیشود و پس از چند روز محل این لکه هاتیره و کبود شده محو میگردد خونریزی زیر جلد دا الفرافیر نزف الدم زیر جلدی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چورپور
تصویر چورپور
تذرو خروس صحرایی
فرهنگ لغت هوشیار
کم کم، آهسته آهسته
فرهنگ گویش مازندرانی
به توالی پلک زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان چهاردانگه ی هزارجریب بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی