جدول جو
جدول جو

معنی پوتنگ - جستجوی لغت در جدول جو

پوتنگ(تَ)
نوعی پودنۀ جنگلی در زیارت گرگان. (گاابا)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پورنگ
تصویر پورنگ
(پسرانه)
نام مستعار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پونگ
تصویر پونگ
زنگی سبز رنگ که بر روی نان و بعضی خوردنی های دیگر پیدا می شود، کفک، کپک
فرهنگ فارسی عمید
(شَ)
بوشنج. فوشنگ. فوشنج. بوشنجه. بوشنگ. یاقوت میگوید شهرکی است میان آن و هرات ده فرسنگ در درۀ کوهی پر درخت و پرمیوه و بیشتر خیرات شهر هرات از آنجا آرند و ازاین شهر عده بسیاری از اهل علم برخاسته اند. (معجم البلدان) : سلطان فرمود نامه ها نبشتند به هرات و پوشنگ و طوس. (تاریخ بیهقی ص 44). قریه ای است میان قندهار و مولتان. (برهان). رجوع به فوشنج شود
لغت نامه دهخدا
رقعه و پاره. (ذیل برهان قاطع چ کلکته و در جای دیگر یافت نشد)
لغت نامه دهخدا
(نِ)
نام شهری در ایالت سوری از انگلستان در نه هزارگزی غربی لندن و آن مسقطالرأس مورّخ مشهور گیبون است
لغت نامه دهخدا
(تَ)
فوتینج، معرب آن است که تره است. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(اَ تَ)
ریسمانی است که قبا و لنگی و امثال آن بر آن اندازند و گاهی خوشه های انگور را از آن بیاویزند. (هفت قلزم)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
به معنی کدنگ است، و آن چوبی باشد که گازران بدان جامه را کوبند یعنی دقاقی کنند و آن را کوتنگ گازر هم می گویند و به عربی مدقه خوانند. (برهان) (آنندراج). کدنگه. کدین. کدینه. (فرهنگ فارسی معین) : وبیل، کوتنگ گازر که بعد شستن بدان کوبد و جلا دهد. (منتهی الارب). و رجوع به کدنگ و کدنگه و کدین و کدینه شود
لغت نامه دهخدا
(پِ تَ)
دریچه و منفذی را گویند که در خانه ها بجهت روشنائی گذارند. (برهان). روشن. باجه
لغت نامه دهخدا
(وَتَ)
خوشۀ انگور. (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
سبزه مانند یست که بر روی نان و ماست و دیگر مواد خوردنی بهم میرسد کفه کفک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پونگ
تصویر پونگ
((پُ))
کپک، گرد سبز رنگی که بر روی نان و چیزهای دیگر بر اثر فاسد شدن پیدا شود
فرهنگ فارسی معین
پونه، از خانواده ی نعنا، پس تنه iteneهم گویند
فرهنگ گویش مازندرانی