جدول جو
جدول جو

معنی پهمزک - جستجوی لغت در جدول جو

پهمزک
خارپشت بزرگ تیرانداز که خارهای بلند ابلق دارد و آن ها را مانند تیر می اندازد، جوجه تیغی
تشی، سیخول، زکاسه، سکاسه، رکاشه، اسگر، اسغر، سنگر، سگر، پیهن، بیهن، روباه ترکی، کاسجوک، جبروز، قنفذ
تصویری از پهمزک
تصویر پهمزک
فرهنگ فارسی عمید
پهمزک
(پَ مَ زَ)
خارپشت تیردار را گویند و آن را سیخول نیز گویند که سیخ اندازد. (انجمن آرا). تشی. خارپشت بزرگ تیرانداز. سیخول. (برهان). اسغر که خارهای ابلق دارد و چون کسی قصد او کند آن خارها چون تیر بسوی اواندازد. (از جهانگیری)
لغت نامه دهخدا
پهمزک
خار پشت بزرگ تیردارسیخولاسغر
تصویری از پهمزک
تصویر پهمزک
فرهنگ لغت هوشیار
پهمزک
((پَ مَ زَ))
خارپشت
تصویری از پهمزک
تصویر پهمزک
فرهنگ فارسی معین