جدول جو
جدول جو

معنی پنهانکاری - جستجوی لغت در جدول جو

پنهانکاری
إخفاءً
تصویری از پنهانکاری
تصویر پنهانکاری
دیکشنری فارسی به عربی
پنهانکاری
Covertness, Secretiveness
تصویری از پنهانکاری
تصویر پنهانکاری
دیکشنری فارسی به انگلیسی
پنهانکاری
dissimulation, secretisme
تصویری از پنهانکاری
تصویر پنهانکاری
دیکشنری فارسی به فرانسوی
پنهانکاری
kerahasiaan
تصویری از پنهانکاری
تصویر پنهانکاری
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
پنهانکاری
geheimhouding, geheimzinnigheid
تصویری از پنهانکاری
تصویر پنهانکاری
دیکشنری فارسی به هلندی
پنهانکاری
Geheimhaltung, Geheimnistuerei
تصویری از پنهانکاری
تصویر پنهانکاری
دیکشنری فارسی به آلمانی
پنهانکاری
прихованість , прихованість
تصویری از پنهانکاری
تصویر پنهانکاری
دیکشنری فارسی به اوکراینی
پنهانکاری
tajność, tajemniczość
تصویری از پنهانکاری
تصویر پنهانکاری
دیکشنری فارسی به لهستانی
پنهانکاری
隐蔽 , 隐秘性
تصویری از پنهانکاری
تصویر پنهانکاری
دیکشنری فارسی به چینی
پنهانکاری
sigilo, secretismo
تصویری از پنهانکاری
تصویر پنهانکاری
دیکشنری فارسی به پرتغالی
پنهانکاری
segretezza
تصویری از پنهانکاری
تصویر پنهانکاری
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
پنهانکاری
secretismo
تصویری از پنهانکاری
تصویر پنهانکاری
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
پنهانکاری
ความลับ , ความลับ
تصویری از پنهانکاری
تصویر پنهانکاری
دیکشنری فارسی به تایلندی
پنهانکاری
गुप्तता
تصویری از پنهانکاری
تصویر پنهانکاری
دیکشنری فارسی به هندی
پنهانکاری
پنهانکاری، رازداری
دیکشنری اردو به فارسی
پنهانکاری
پوشیدگی , پنهانکاری
تصویری از پنهانکاری
تصویر پنهانکاری
دیکشنری فارسی به اردو
پنهانکاری
গোপনীয়তা , গোপনীয়তা
تصویری از پنهانکاری
تصویر پنهانکاری
دیکشنری فارسی به بنگالی
پنهانکاری
usiri, ukufichwa
تصویری از پنهانکاری
تصویر پنهانکاری
دیکشنری فارسی به سواحیلی
پنهانکاری
gizlilik
تصویری از پنهانکاری
تصویر پنهانکاری
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
پنهانکاری
скрытность
تصویری از پنهانکاری
تصویر پنهانکاری
دیکشنری فارسی به روسی
پنهانکاری
隠蔽 , 秘密主義
تصویری از پنهانکاری
تصویر پنهانکاری
دیکشنری فارسی به ژاپنی
پنهانکاری
סודיות , סודיות
تصویری از پنهانکاری
تصویر پنهانکاری
دیکشنری فارسی به عبری
پنهانکاری
은폐 , 비밀주의
تصویری از پنهانکاری
تصویر پنهانکاری
دیکشنری فارسی به کره ای

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیمانکاری
تصویر پیمانکاری
شغل و عمل پیمانکار
فرهنگ فارسی عمید
(نِ / نَ)
که پنهان از چشم دیگران کاری کند. که اعمال خویش از انظار پوشیده دارد. کنایه از ریاکار:
محرم از بهر نهانکاران به کار آید حریف
ما که پیدا می خوریم از کار محرم فارغیم.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
رجوع به نانکار شود
لغت نامه دهخدا
(نِ / نَ)
نهال کاشتن. قلمه زدن
لغت نامه دهخدا
(پَ/ پِ)
عمل پیمانکار. مقاطعه. پدراتچی گری. تعهد کردن انجام دادن کاری یا ساختن بنایی در قبال پول معینی بدون محاسبۀ ارقام جزء سود و زیان و یا سنجش نفع و ضرر ریز کالا یا مصالح بنائی و جز آن
لغت نامه دهخدا
تصویری از نانکاری
تصویر نانکاری
منسوب به نانکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوهانکاری
تصویر سوهانکاری
عمل و شغل سوهانکار و آن شعبه ایست از تراشکاری
فرهنگ لغت هوشیار
عمل پیمانکار تعهد کردن اجرای کاری یا ساختن بنایی در قبال وجهی مقاطعه
فرهنگ لغت هوشیار
مقاطعه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
خفیه کاری، کتمان، توطئه، دسیسه
فرهنگ واژه مترادف متضاد