جدول جو
جدول جو

معنی پنده - جستجوی لغت در جدول جو

پنده
(پِ دَ / دِ)
قطره را گویند اعم از قطرۀ آب و قطرۀ باران و قطرۀ خون و امثال آن. (برهان قاطع). چکه. یوجه. لک. لکه. اشک. خال، نقطه و ذرات. (برهان قاطع)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پرده
تصویر پرده
دیوار سفید یا هر آویز دیگری را که فیلم بر روی آن به نمایش در می آید می گویند. پرده ی سینما مانند خود سینما همواره در جهت بهبود کیفیت حرکت کرده است. پرده های امروزین، حساس و مشبکند و نورهای اضافی و اذیت کننده را از خود عبور میدهند و تصویر را شفافتر از گذشته به معرض نمایش می گذارند.
پرده سینما یکی از اجزای اصلی تجهیزات سینما است که برای نمایش فیلم به استفاده می رود. این پرده معمولاً به صورت یک سطح براق و بزرگ از پارچه ای خاص ساخته می شود که قابلیت بازتاب نور را دارد تا تصویر فیلم بهتر قابل مشاهده باشد.
معمولاً پرده های سینما به دو نوع تقسیم می شوند:
1. پرده مات : این نوع پرده به صورت مات و غیر درخشان است که برای کاهش بازتاب نور و ایجاد تصویر با کنتراست بالا استفاده می شود.
2. پرده نفوذی : این نوع پرده به صورت درخشان است و برای پخش نور از پشت پرده و استفاده از سیستم های پروژکتور نوری استفاده می شود.
پرده سینما باید ابعاد مناسبی داشته باشد تا تمامی تصاویر فیلم به طور کامل روی آن جاذب شوند و تماشاگران بتوانند بهترین تجربه را از تماشای فیلم داشته باشند.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
(تَ پَ دَ / دِ)
از تپیدن. رجوع به طپنده و تپیدن شود
لغت نامه دهخدا
(طَ پَ دَ / دِ)
که بطپد. مضطرب. خافق. طپان. تپنده
لغت نامه دهخدا
تصویری از دنده
تصویر دنده
هر یک از استخوانهای پهلو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاده
تصویر پاده
چراگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنده
تصویر بنده
برده، زر خرید، غلام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رنده
تصویر رنده
افزاری باشد که درودگران چوب و تخته را با ان هموار می کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرده
تصویر پرده
آکت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پسنده
تصویر پسنده
سلیقه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پکنده
تصویر پکنده
منفجره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پناه
تصویر پناه
امان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تپنده
تصویر تپنده
الخفقان
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از تپنده
تصویر تپنده
Throbbing
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تپنده
تصویر تپنده
palpitant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
سیلی
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از تپنده
تصویر تپنده
pulsante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تپنده
تصویر تپنده
пульсирующий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تپنده
تصویر تپنده
pochend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تپنده
تصویر تپنده
пульсуючий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تپنده
تصویر تپنده
pulsujący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تپنده
تصویر تپنده
跳动的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تپنده
تصویر تپنده
دھڑکتا ہوا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از تپنده
تصویر تپنده
pulsante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تپنده
تصویر تپنده
palpitante
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تپنده
تصویر تپنده
ধড়ফড়
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از تپنده
تصویر تپنده
inapiga
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از تپنده
تصویر تپنده
ドキドキする
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تپنده
تصویر تپنده
פועם
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تپنده
تصویر تپنده
धड़कता हुआ
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تپنده
تصویر تپنده
berdebar
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تپنده
تصویر تپنده
เต้น
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تپنده
تصویر تپنده
kloppend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تپنده
تصویر تپنده
뛰는
دیکشنری فارسی به کره ای