اوز. نام قومی است که در قرن 11 میلادی ازآسیا به روسیه مهاجرت کرده با مردم بومی اختلاط یافته آنگاه در ساحل بحر اسود و میان دو نهر دن و آلوته مسکن کردند سپس به اتّفاق پچنک ها و اولاخها قطعه ای ازتسالیا را ضبط کردند. همین قوم در قرن 13 به اتّفاق رومیان با بلغارها جنگیده، و در حملۀ مغول با روسها برای جلوگیری از مغولان متفق شده ولی کاری از پیش نبردند و مغلوب و محو گشتند. محتملست که این طایفه اصلاً از اقوام تورانی نژاد بوده باشند این مطلب از کلمه اوز که از مشتقات اوزبک باشد بخوبی معلوم میشود. (قاموس الاعلام ترکی در مادۀ پولورچ.) این گمان بر اساسی نیست چه در مازندران ایران نیز دو محل یکی بنام اوز و دیگری اوزکلا موجود است و مردم آن ترک نیستند. این قوم را در السنۀ اروپائی کمان یا کومان نامند. و نیز رجوع به کمان شود
اوز. نام قومی است که در قرن 11 میلادی ازآسیا به روسیه مهاجرت کرده با مردم بومی اختلاط یافته آنگاه در ساحل بحر اسود و میان دو نهر دن و آلوته مسکن کردند سپس به اتّفاق پچنک ها و اولاخها قطعه ای ازتسالیا را ضبط کردند. همین قوم در قرن 13 به اتّفاق رومیان با بلغارها جنگیده، و در حملۀ مغول با روسها برای جلوگیری از مغولان متفق شده ولی کاری از پیش نبردند و مغلوب و محو گشتند. محتملست که این طایفه اصلاً از اقوام تورانی نژاد بوده باشند این مطلب از کلمه اوز که از مشتقات اوزبک باشد بخوبی معلوم میشود. (قاموس الاعلام ترکی در مادۀ پولورچ.) این گمان بر اساسی نیست چه در مازندران ایران نیز دو محل یکی بنام اوز و دیگری اوزکلا موجود است و مردم آن ترک نیستند. این قوم را در السنۀ اروپائی کمان یا کومان نامند. و نیز رجوع به کمان شود
پلوپس برحسب اساطیر یونانی پسر تانتال پادشاه لیدی که پدرش او را بکشت و از جسد وی برای خدایان طعامی ساخت لکن از خدایان جز یک تن از آن طعام نخوردند و ژوپیتر پلوپس را عمر دوباره داد. پلوپس چندی بعد به الیس رفت و آن ناحیه بنام او به پلوپونزوس موسوم شد
پلوپس برحسب اساطیر یونانی پسر تانتال پادشاه لیدی که پدرش او را بکشت و از جسد وی برای خدایان طعامی ساخت لکن از خدایان جز یک تن از آن طعام نخوردند و ژوپیتر پلوپس را عمر دوباره داد. پلوپس چندی بعد به الیس رفت و آن ناحیه بنام او به پلوپونزوس موسوم شد
آنکه چلوپزی داند. پزنده و طبخ کننده چلو. طباخی که در پختن چلو تخصص دارد. کسی که چلوپزی را پیشه دارد. آنکس که در چلوپزخانه کار چلو پختن با اوست. چلوی. و رجوع به چلو و چلوپزخانه و چلوپزی و چلوی شود
آنکه چلوپزی داند. پزنده و طبخ کننده چلو. طباخی که در پختن چلو تخصص دارد. کسی که چلوپزی را پیشه دارد. آنکس که در چلوپزخانه کار چلو پختن با اوست. چلوی. و رجوع به چلو و چلوپزخانه و چلوپزی و چلوی شود
پلوزیوم. شهر مستحکم مصر قدیم واقع در طرف شرقی پلادلتا بر مصّب اول شعبه نیل. جنگ قطعی میان کبوجیه و پسامتیک سوم بسال 525 که بفتح ایرانیان خاتمه پذیرفت در این محل وقوع یافت این شهر تا قرن سیزدهم میلادی بنام ترمه باقی بود و هنگامی که شعبه نیل بنام پلوز از گل و لای پرشد آن شهر نیز از میان رفت و اکنون شهر تینه جای آن را گرفته است. در قاموس الاعلام ترکی (در کلمه پلوسه) آمده است: نام شهر و اسکلۀ قدیم است که در مصب شرقی ترین شعبه نیل واقع بود و قبطیان قدیم آنرا پروش می نامیدند. محل و اطلال آن اکنون در نزدیکی پرت سعید ظاهر است و به اسم طینه موسوم شده. این محل زادبوم صاحب مجسطی یعنی بطلمیوس است
پلوزیوم. شهر مستحکم مصر قدیم واقع در طرف شرقی پلادلتا بر مصّب اول شعبه نیل. جنگ قطعی میان کبوجیه و پسامتیک سوم بسال 525 که بفتح ایرانیان خاتمه پذیرفت در این محل وقوع یافت این شهر تا قرن سیزدهم میلادی بنام ترمه باقی بود و هنگامی که شعبه نیل بنام پلوز از گل و لای پرشد آن شهر نیز از میان رفت و اکنون شهر تینه جای آن را گرفته است. در قاموس الاعلام ترکی (در کلمه پلوسه) آمده است: نام شهر و اسکلۀ قدیم است که در مصب شرقی ترین شعبه نیل واقع بود و قبطیان قدیم آنرا پروش می نامیدند. محل و اطلال آن اکنون در نزدیکی پرت سعید ظاهر است و به اسم طینه موسوم شده. این محل زادبوم صاحب مجسطی یعنی بطلمیوس است