پرنده ای از رده گنجشکان جزو راسته شکافی نوکان که شامل 80 گونه میشود و در سراسر کره زمین پراکنده اند این پرنده دارای دم بلند و دو شاخه و منقار نسبه پهن و سه گوش میباشد. جثه اش کمی از گنجشک بزرگتر است و دارای پرواز سبک و سریعی است و بهمین مناسبت دارای بالهای مناسب و مساعد برای پرواز مدتهای متمادی در هوا میباشد. پرستو غذای خود را حین پرواز در هوا جستجو میکند و از حشرات (از قبیل مگسهاو پشه ها و پروانه ها) تغذیه مینماید و اکثر صبحها (طلوع آفتاب) برای تغذیه از لانه خارج میشود. پرنده ایست مانوس با انسان و اکثر لانه اش را در آبادیها در داخل اطاقها و شکافهای دیوار نزدیک لبه بام و گاهی تنه درختان بنا میکند. این پرنده جزو پرندگان مهاجر است و فصول سرد را بنقاط گرمتر مهاجرت میکند و بمحض شروع بهار بمحل اول خود و غالبا بهمان لانه سابق بر میگردد. پرنده ایست بسیار مفید و حشرات موذی را از بین میبرد و ضمنا بی آزار و زیباست چلچله زازال ابابیل بلوایه پیلوایه پرستوک خطاف
پرنده ای از رده گنجشکان جزو راسته شکافی نوکان که شامل 80 گونه میشود و در سراسر کره زمین پراکنده اند این پرنده دارای دم بلند و دو شاخه و منقار نسبه پهن و سه گوش میباشد. جثه اش کمی از گنجشک بزرگتر است و دارای پرواز سبک و سریعی است و بهمین مناسبت دارای بالهای مناسب و مساعد برای پرواز مدتهای متمادی در هوا میباشد. پرستو غذای خود را حین پرواز در هوا جستجو میکند و از حشرات (از قبیل مگسهاو پشه ها و پروانه ها) تغذیه مینماید و اکثر صبحها (طلوع آفتاب) برای تغذیه از لانه خارج میشود. پرنده ایست مانوس با انسان و اکثر لانه اش را در آبادیها در داخل اطاقها و شکافهای دیوار نزدیک لبه بام و گاهی تنه درختان بنا میکند. این پرنده جزو پرندگان مهاجر است و فصول سرد را بنقاط گرمتر مهاجرت میکند و بمحض شروع بهار بمحل اول خود و غالبا بهمان لانه سابق بر میگردد. پرنده ایست بسیار مفید و حشرات موذی را از بین میبرد و ضمنا بی آزار و زیباست چلچله زازال ابابیل بلوایه پیلوایه پرستوک خطاف
پرستو، پرنده ای کوچک و مهاجر با بال های دراز و نوک تیز و دم دو شاخه و پرهای سیاه که زیر سینه اش خاکستری یا حنایی رنگ است، بیشتر در سقف خانه ها لانه می گذارد و حشراتی از قبیل مگس و پشه را می خورد بلوایه، چلچله، پرستوک، بالوایه، بلسک، خطّاف، باسیج، فرشتو، ابابیل، فرستوک، پالوانه، فراستوک، فراشتوک
پَرَستو، پرنده ای کوچک و مهاجر با بال های دراز و نوک تیز و دم دو شاخه و پرهای سیاه که زیر سینه اش خاکستری یا حنایی رنگ است، بیشتر در سقف خانه ها لانه می گذارد و حشراتی از قبیل مگس و پشه را می خورد بَلوایه، چِلچِله، پَرَستوک، بالوایه، بَلَسک، خَطّاف، باسیج، فَرَشتو، اَبابیل، فَرَستوک، پالوانه، فراستوک، فراشتوک
پوست خرد. خرده پوست. پوست نازک: و اگر سوءالمزاج خشک باشد پیوسته لبها میطرقد و پوستکهای باریک ازوی برخیزد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). غضن، پوستک بیرون چشم. مجله، پوستک آبله که در آن آب گرد آید از اثر کار. (منتهی الارب). الادواء، پوستکی که بر سر شیر آید بخوردن. تدویه، پوستکی سبک فاسر شیر آوردن. (زوزنی). مریطاء، پوستکی تنک میان ناف... (منتهی الارب). قهقر، پوستکی خرد بر سر خرمابن. (منتهی الارب) ، ظاهراً قسمی گستردنی زبون و ناچیز: یکی را کند صوف و اطلس لباس یکی را دهد پوستک با پلاس. نظام قاری (دیوان البسه). منت پذیر کرد ز زیلو که با نمد از بوریا و پوستکت بی نیاز کرد. نظام قاری (دیوان البسه). ای که پهلوبشکم داری و سنجاب و سمور آنکه بر پوستکی خفته ز حالش یاد آر. نظام قاری (دیوان البسه). ، پوسته. رجوع به پوسته شود
پوست خرد. خرده پوست. پوست نازک: و اگر سوءالمزاج خشک باشد پیوسته لبها میطرقد و پوستکهای باریک ازوی برخیزد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). غضن، پوستک بیرون چشم. مجله، پوستک آبله که در آن آب گرد آید از اثر کار. (منتهی الارب). الادواء، پوستکی که بر سر شیر آید بخوردن. تدویه، پوستکی سبک فاسر شیر آوردن. (زوزنی). مریطاء، پوستکی تنک میان ناف... (منتهی الارب). قهقر، پوستکی خرد بر سر خرمابن. (منتهی الارب) ، ظاهراً قسمی گستردنی زبون و ناچیز: یکی را کند صوف و اطلس لباس یکی را دهد پوستک با پلاس. نظام قاری (دیوان البسه). منت پذیر کرد ز زیلو که با نمد از بوریا و پوستکت بی نیاز کرد. نظام قاری (دیوان البسه). ای که پهلوبشکم داری و سنجاب و سمور آنکه بر پوستکی خفته ز حالش یاد آر. نظام قاری (دیوان البسه). ، پوسته. رجوع به پوسته شود
پرستو. پرستوک. فرشتوک. فرشتو. فراشتک. فراشتوک. فراشترو. (برهان). خطّاف. نام پرنده ای است خرد که پشت و دم او سیاه و سینه اش سفید و منقارش سرخ (؟) میباشد و در سقف خانه ها آشیان میکند و او را بعربی خطّاف میگویند. (برهان). چلچله. پلستک. پیل وایه. حاجی حاجی. پالوانه. پالوایه. بادخورک. فرستور. فرستوک. بالوایه. ابابیل (عامیانه) زازال. فرتوک. بلوایه. دمسنجه. دمسیجه. بلسک. داپرزه. دالبوز. دالپوزه. و رجوع به پرستو شود. و پرستک را خطّاف گویند. (تفسیر ابوالفتوح)
پَرَستو. پرستوک. فرشتوک. فرشتو. فراشتک. فراشتوک. فراشترو. (برهان). خطّاف. نام پرنده ای است خرد که پشت و دم او سیاه و سینه اش سفید و منقارش سرخ (؟) میباشد و در سقف خانه ها آشیان میکند و او را بعربی خطّاف میگویند. (برهان). چلچله. پلستک. پیل وایه. حاجی حاجی. پالوانه. پالوایه. بادخورک. فرستور. فرستوک. بالوایه. ابابیل (عامیانه) زازال. فرتوک. بلوایه. دمسنجه. دمسیجه. بلسک. داپرزه. دالبوز. دالپوزه. و رجوع به پرستو شود. و پرستک را خطّاف گویند. (تفسیر ابوالفتوح)
نام شهری در لهستان بر کنار رود نارف. دارای نوزده هزار سکنه. بسال 1806م. فرانسویان در این محل روسها را شکست دادند. (قاموس الاعلام ترکی). در مادۀ پلوچوق تلفظ ترکی بلتسک آمده است: پلوچوق نام قصبۀ مرکزی وویوودی است در لهستان. این قصبه در 90 هزارگزی شمال غربی ورشو در ساحل راست نهر ویستول واقع است و عدّۀ نفوس آن 12000 تن می باشد. یک مکتب اعدادی، یک سینا گوگ (معبد یهود) بزرگ و یک کلیسای باشکوه و کارخانه های پوست و دباغخانه ها دارد. وویوودی پلوچوق از طرف مشرق به روسیه و از جانب شمال و مغرب به حدود پروس میرسد و از جهت جنوب و جنوب شرقی محدود است به ویوودۀ آوغوستووه، سیدلک و مازوویا. مساحت طول آن 260 هزار و عرض 90 هزار گز است و 500000 تن نفوس دارد
نام شهری در لهستان بر کنار رود نارِف. دارای نوزده هزار سکنه. بسال 1806م. فرانسویان در این محل روسها را شکست دادند. (قاموس الاعلام ترکی). در مادۀ پلوچوق تلفظ ترکی بلتسک آمده است: پلوچوق نام قصبۀ مرکزی وویوودی است در لهستان. این قصبه در 90 هزارگزی شمال غربی ورشو در ساحل راست نهر ویستول واقع است و عدّۀ نفوس آن 12000 تن می باشد. یک مکتب اعدادی، یک سینا گوگ (معبد یهود) بزرگ و یک کلیسای باشکوه و کارخانه های پوست و دباغخانه ها دارد. وویوودی پلوچوق از طرف مشرق به روسیه و از جانب شمال و مغرب به حدود پروس میرسد و از جهت جنوب و جنوب شرقی محدود است به ویوودۀ آوغوستووه، سیدلک و مازوویا. مساحت طول آن 260 هزار و عرض 90 هزار گز است و 500000 تن نفوس دارد