جدول جو
جدول جو

معنی پسونک - جستجوی لغت در جدول جو

پسونک
محل گذاشتن چاشنی تفنگ سرپر در ته لوله
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پستنک
تصویر پستنک
سنجد، درختی کوتاه و خاردار با برگ های شبیه برگ بید، گل های خوشه ای سفید و خوشبو، میوه ای کوچک با پوست سرخ رنگ و مغز سفید و آردمانند شیرین که یک هستۀ دراز سخت دارد، چوب دانه، پستانک، پستنک
فرهنگ فارسی عمید
در دستور زبان حروفی که در آخر بعضی کلمات افزوده می شود و در معنی آن ها تصرف می کند مانند «وار» در کلمات بنده وار، پری وار، شاهوار و «ین» در کلمات زرین، سیمین، نمکین و «بان» در کلمات باغبان، دربان، دشتبان
فرهنگ فارسی عمید
(پِ تَ نَ)
پستانک. سنجد. سنجد گرگان. جیلان. غبیده بادام. غبیرا. سه گونه از این درخت در ایران یافت شود، دو گونه در جنگلهای خزر و یک گونه در نواحی خشک. و نیز رجوع به غبیرا و پستانک شود
لغت نامه دهخدا
(نَ)
دهی جزء دهستان حومه بخش کن شهرستان تهران، واقع در 6000 گزی خاوری کن و 12000 گزی راه عمومی. دامنه، معتدل، دارای 175 تن سکنه. آب آن از قنات، محصول آنجا غلات، انار و انجیر و میوه جات و صیفی. شغل اهالی زراعت است. امامزاده دارد. از طریق باغ فیض ماشین میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
درختی از تیره گل سرخیان جزو دسته سیبی ها که گلهایش دارای تخمدان 5 برچه بی میباشد. میوه اش باندازه سیب کوچکی است که برنگ قهوه یی متمایل بسبز است. این گیاه در جنگلهای شمالی ایران فراوان است و سه گونه از آن در جنگلهای شمال شناخته شده است غبیراء
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پسوند
تصویر پسوند
پساوند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پسوند
تصویر پسوند
((پَ وَ))
قافیه شعر، جزوی که به آخرکلمه اضافه شود و تغییری در معنی آن دهد، پساوند
فرهنگ فارسی معین
داستان افسانه
فرهنگ گویش مازندرانی
پیوندک، پویند نهال کوچک
فرهنگ گویش مازندرانی
پستان، لیفه ی شلوار، آینده، پسین
فرهنگ گویش مازندرانی
پستانک پلاستیکی، سنجد
فرهنگ گویش مازندرانی