جدول جو
جدول جو

معنی پسنگک - جستجوی لغت در جدول جو

پسنگک
تگرگ، قطره های باران که در اثر سرد شدن ناگهانی هوا در ارتفاع کم به صورت دانه های کوچک یخ می بارد، شخکاسه، ژاله، یخچه، سنگچه، سنگرک، شهنگانه، آب بسته، پسکک، سنگک
تصویری از پسنگک
تصویر پسنگک
فرهنگ فارسی عمید
پسنگک
(پَ سَ گَ)
تگرگ، ژاله. (برهان قاطع). حب الغمام. سنگچه. شخ کاسه
لغت نامه دهخدا
پسنگک
تگرگ
تصویری از پسنگک
تصویر پسنگک
فرهنگ لغت هوشیار
پسنگک
((پَ سَ گَ))
قطره های یخ بسته باران که از آسمان فرو ریزد، تگرگ
تصویری از پسنگک
تصویر پسنگک
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سنگک
تصویر سنگک
نوعی نان که در تنور بر روی سنگ ریزه پخته می شود
سنگ خرد، سنگ کوچک
تگرگ، قطره های باران که در اثر سرد شدن ناگهانی هوا در ارتفاع کم به صورت دانه های کوچک یخ می بارد، ژاله، شخکاسه، آب بسته، پسکک، یخچه، پسنگک، شهنگانه، سنگچه، سنگرک برای مثال ویحک ای ابر بر گنهکاران / سنگک و برف باری و باران (عنصری - ۳۶۸)
فرهنگ فارسی عمید
(پِ لِ گَ)
آواز انگشتان و زنجیر
لغت نامه دهخدا
(پَ شَ گَ)
ژاله. (فرهنگ جهانگیری). و نیز رجوع به تگرگ شود
لغت نامه دهخدا
(بَ سَ گَ)
ژاله بود و آن را تگرک نیز گویند. (اوبهی)
لغت نامه دهخدا
(سَ گَ)
مصغر سنگ. (از برهان) (فرهنگ رشیدی) ، (از: سنگ + ک، پسوند شباهت) نانی که بر سنگ پخته میشود. امروزه نیز سنگک گویند. نام نانی است که چون خمیرآنرا بر روی تنوری که پر از سنگ ریزه است اندازند به این اسم موسوم شده است. (از آنندراج) :
بیش است از تو در سر روزی هوای تو
سنگک بسینه سنگ زند از برای تو.
محسن تأثیر (از آنندراج).
، تگرگ. ژاله. (برهان). (از سنگ + ک، پسوند شباهت) طبری (سنگ تریک) (تگرگ) ، مازندرانی کنونی ’سنگ تریک ’’ تگرگ’ (تریک، تگرگ). ’واژه نامه ص 443’. (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین). ژاله. (جهانگیری). تگرگ. ژاله. سنگچه. (فرهنگ رشیدی). یخچه. (یادداشت بخط مؤلف) :
ویحک ای ابر بر گنه کاران
سنگک و برف باری و باران.
عنصری.
برویاند هزاران سنبل و گل
بعون آفتاب از سنگ و سنگک.
عنصری (از فرهنگ رشیدی).
ز فیض دست تو گر ابر رشحه ای یابد
همه لاّلی بارد ز ابرنه سنگک.
دیوان شمس فخری (ویراستۀ کیا ص 255).
، نام نوعی از غله است و آن سیاه و کوچک میباشد. (برهان). نام غله ای است که آنرا سنک نیز خوانند. (جهانگیری) ، نام مرغی است کوچک و شکاری از جنس سیاه چشم که آنرا ترمتای گویند. (برهان) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پشنگک
تصویر پشنگک
ژاله، تگرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پلنگک
تصویر پلنگک
آواز انگشتان و زنجیر
فرهنگ لغت هوشیار
سنگ کوچک و نوعی نان را هم گویند که بر روی تنور سنگی طبخ میشود سنک کوچک سنگ خرد، تگرگ، ژاله، نانی که از آرد گندم بروی ریگ (سنگ خرد) گرم در داخل تنور پزند، نوعی غله سیاه و کوچک خلر، پرنده ایست شکاری از دسته سیاه چشمان ترمتای طمتایی سنگدان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پشنگک
تصویر پشنگک
((پَ شَ گَ))
شبنم، تگرگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سنگک
تصویر سنگک
((سَ گَ))
نانی که بر روی سنگ های خردوداغ در داخل تنور می پزند، سنگ کوچک، تگرگ، ژاله
فرهنگ فارسی معین
سنجد
فرهنگ گویش مازندرانی
پستانک پلاستیکی، سنجد
فرهنگ گویش مازندرانی