جدول جو
جدول جو

معنی پسرکشته - جستجوی لغت در جدول جو

پسرکشته
(پِ سَ کُ تَ / تِ)
آنکه فرزند ذکور وی بقتل رسیده باشد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سرگشته
تصویر سرگشته
سرگردان، حیران، آواره، در به در
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پدرکشته
تصویر پدرکشته
کسی که پدرش را کشته باشند، کنایه از دارای کینه و دشمنی سخت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کارکشته
تصویر کارکشته
باتجربه، کارآزموده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سررشته
تصویر سررشته
سرنخ، کنایه از راه کار، کنایه از مهارت در کاری، دفتر حساب
فرهنگ فارسی عمید
(پِ دَ کُ تَ / تِ)
آنکه پدرش را کشته باشند:
پدرکشته را شاه گیتی مخوان
کنون کز سیاوش نماند استخوان.
فردوسی.
پدر کشتی و تخم کین کاشتی
پدرکشته کی می کند آشتی
لغت نامه دهخدا
(پی پُ تَ)
دهی جزو دهستان مرکزی بخش لنگرود شهرستان لاهیجان. واقع در 9/5هزارگزی خاور لنگرود و 5هزارگزی شمال شوسۀ لنگرود به رودسر. جلگه، معتدل، مرطوب. دارای 312 تن سکنه. آب آن از چاه. محصول آنجا نی شکر و صیفی و کنف و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری و حصیربافی و راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(پَ دَ / دِ)
مجرب. ورزیده. پخته. سخت آزموده. سخت مجرب به علت بسیار ورزیدن آن. ماهر به کثرت عمل. عظیم آزموده. نیک آزموده. مذلله در عمل. ذلول. کارشکسته. باآزمون. در کار نهایت ممارست و عمل داشته. آموخته. جاافتاده. ممرّن. مارن
لغت نامه دهخدا
تصویری از پدر کشته
تصویر پدر کشته
آنکه پدرش را کشته باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کارکشته
تصویر کارکشته
مجرب، ورزیده، پخته، ماهر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سررشته
تصویر سررشته
راه کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرگشته
تصویر سرگشته
شوریده، سراسیمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرکفته
تصویر سرکفته
سرشکافته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سررشته
تصویر سررشته
((~. رِ تِ یا تَ))
سرنخ، اطلاع، آگاهی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرگشته
تصویر سرگشته
((~. گَ تَ))
سرگردان، آواره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کارکشته
تصویر کارکشته
((کُ تِ یا تَ))
مجرب ورزیده
فرهنگ فارسی معین
آزموده، خبره، ماهر، مجرب، ورزیده
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از سرگشته
تصویر سرگشته
Bewildered, Dazed
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سرگشته
تصویر سرگشته
déconcerté, étourdi
دیکشنری فارسی به فرانسوی
روستایی در منطقه ی گلیجان قشلاقی تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از سرگشته
تصویر سرگشته
困惑した , 目が回るような
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از سرگشته
تصویر سرگشته
מְבולְבָּל , מבולבל
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از سرگشته
تصویر سرگشته
당황한 , 멍한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سرگشته
تصویر سرگشته
bingung
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سرگشته
تصویر سرگشته
उलझन में , चकराया
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سرگشته
تصویر سرگشته
in de war, duizelig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سرگشته
تصویر سرگشته
confuso, stordito
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سرگشته
تصویر سرگشته
desconcertado, aturdido
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سرگشته
تصویر سرگشته
confuso, atordoado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سرگشته
تصویر سرگشته
困惑的 , 眩晕的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سرگشته
تصویر سرگشته
zmieszany, oszołomiony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سرگشته
تصویر سرگشته
збентежений , запаморочений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سرگشته
تصویر سرگشته
verwirrt, benommen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سرگشته
تصویر سرگشته
озадаченный , ошеломленный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سرگشته
تصویر سرگشته
şaşkın, başı dönen
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی