جدول جو
جدول جو

معنی پستی - جستجوی لغت در جدول جو

پستی
کوتاهی، پایینی، سرازیری، نشیب، خواری، زبونی، ناکسی
تصویری از پستی
تصویر پستی
فرهنگ فارسی عمید
پستی
(پَ)
پائینی. فرود. سفل. سفل. سفح. حضیض. مقابل بالا و بالائی:
چو آگاه شد رستم نامجوی
ز پستی ببالا نهادند روی.
فردوسی.
ز جنگش به پستی بپیچید (گیو) روی
گریزان همی رفت پرخاشجوی.
فردوسی.
کمی و فزونی و نیک اختری
بلندی و پستی و کندآوری.
فردوسی.
وگر خوار گیرد تن ارجمند
به پستی نهدروی، سرو بلند.
فردوسی.
چون آب ز بالا بگراید سوی پستی
وز پست چو آتش بگراید سوی بالا.
عنصری.
تا در بر هر پستی پیوسته بلندیست
تا در پس هر لیلی آینده نهاریست.
فرخی.
گه ز بالا سوی پستی بازگردد سرنگون
گه ز پستی برفروزد سوی بالا برشود.
فرخی.
آخر فزون شود که فزونی ز کاستی است
وز پستی آردش به بلندی ده و چهار.
مسعودسعد.
هدهده، فرود آوردن چیزی را از بلندی به پستی. (منتهی الارب).
- امثال:
هر پستی یک بلندی دارد.
، انحطاط. انخفاض، نشیب. قنوع. (منتهی الارب)، گودی. لحج، پستی و تک چاه و پستی وادی. (منتهی الارب)، کوتاهی. کم ارتفاعی، همواری زمین. مسطح بودن. جای مسطح، خواری. زبونی. ذلت. بی اعتباری:
ای درم از دست تو رسیده به پستی
زرّ ز بخشیدنت فتاده بخواری.
فرخی.
، دنائت. رذالت. سفالت.خست. خساست. لا ّمت. پست فطرتی. نانجیبی. ناکسی. هیچ کسی. فرومایگی. دونی:
نکند مستی دانا نخورد عاقل می
ننهد مرد خردمند سوی پستی پی.
سنائی.
، کوته نظری. تنگ چشمی
لغت نامه دهخدا
پستی
فرودی پایینی، حضیض سفل مقابل بالا بلندی، زمین پست مقابل بلندی، گودی، نشیب قنوع، کوتاهی کم ارتفاعی، انحطاط انخفاض، خواری زبونی بیاعتباری ذلت، نانجیبی پست فطرتی ناکسی رذالت دنائت خست، تنگ چشمی کوته نظری. یا به پستی افتادن، بیچاره و مفلوک شدن
فرهنگ لغت هوشیار
پستی
((پَ))
نشیب، گودی، انحطاط، خواری، ذلت، نانجیبی، رذالت، تنگ چشمی، کوته نظری
تصویری از پستی
تصویر پستی
فرهنگ فارسی معین
پستی
انحطاط، بی اعتباری، حضیض، حقارت، خواری، دنائت، ذلت، رذالت، زبونی، سفل، فرومایگی، لئامت، مذلت، هوان، نشیب، کوتاهی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
پستی
اگر خواب ببینید که آدم پستی هستید، به این معنی است که برای رسیدن به هدفتان دچار مشکلی میشوید. اگر خواب ببینید که دیگران شما را پست میخوانند، بیانگر دعوا و مشاجره با دوستان است .
فرهنگ جامع تعبیر خواب
پستی
بريدٌ
تصویری از پستی
تصویر پستی
دیکشنری فارسی به عربی
پستی
Sleaziness, Sordidness
تصویری از پستی
تصویر پستی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
پستی
sordidité
تصویری از پستی
تصویر پستی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
پستی
podłość
تصویری از پستی
تصویر پستی
دیکشنری فارسی به لهستانی
پستی
নীচতা
تصویری از پستی
تصویر پستی
دیکشنری فارسی به بنگالی
پستی
низость , грязность
تصویری از پستی
تصویر پستی
دیکشنری فارسی به روسی
پستی
Schäbigkeit, Schmutzigkeit
تصویری از پستی
تصویر پستی
دیکشنری فارسی به آلمانی
پستی
تنزّل، پایین، پستی
دیکشنری اردو به فارسی
پستی
پستی
تصویری از پستی
تصویر پستی
دیکشنری فارسی به اردو
پستی
udhalilishaji, uchafu
تصویری از پستی
تصویر پستی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
پستی
卑鄙
تصویری از پستی
تصویر پستی
دیکشنری فارسی به چینی
پستی
sefalet, adi̇li̇k
تصویری از پستی
تصویر پستی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
پستی
비열함 , 비열함
تصویری از پستی
تصویر پستی
دیکشنری فارسی به کره ای
پستی
卑劣さ
تصویری از پستی
تصویر پستی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
پستی
підлість , підлість
تصویری از پستی
تصویر پستی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
پستی
नीचता
تصویری از پستی
تصویر پستی
دیکشنری فارسی به هندی
پستی
kebejatan, kekotoran
تصویری از پستی
تصویر پستی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
پستی
ความเลวทราม , ความชั่วร้าย
تصویری از پستی
تصویر پستی
دیکشنری فارسی به تایلندی
پستی
gemeenheid, smerigheid
تصویری از پستی
تصویر پستی
دیکشنری فارسی به هلندی
پستی
sordidez
تصویری از پستی
تصویر پستی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
پستی
squallore, sordidezza
تصویری از پستی
تصویر پستی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
پستی
sordidez
تصویری از پستی
تصویر پستی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
پستی
נְבוּזוּת , שֶׁפֶל
تصویری از پستی
تصویر پستی
دیکشنری فارسی به عبری

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پسته
تصویر پسته
(دخترانه)
میوه ای کوچک و بیضی شکل که مغز آن خوراکی است، در شعر دهان معشوق
فرهنگ نامهای ایرانی
کسی که بست می نشیند آنکه متحصن شود آنکه بمکانی مقدس برای مصون بودن از تعرض پناه میبرد و متحصن گردد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پستیش
تصویر پستیش
فرانسوی ساختگی، کلاه گیس
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به دست مربوط به دست، ظرفی که بدست توان برداشت و استعمال کرد، دستینه دست برنجن. یا دستی و پشت دستی در جایی که مخاطب را در صفتی و منقبتی ممتاز یابند و مراد آنست که در پیش تو پشت دست بر زمین گذاشته ایم (بدین وسیله غایت عجز خود را نمایند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هستی
تصویر هستی
موجودیت، وجود
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پستچی
تصویر پستچی
نامه رسان، چاپار
فرهنگ واژه فارسی سره