جدول جو
جدول جو

معنی پستچی - جستجوی لغت در جدول جو

پستچی
نامه رسان، چاپار
تصویری از پستچی
تصویر پستچی
فرهنگ واژه فارسی سره
پستچی
نامه رسان
تصویری از پستچی
تصویر پستچی
فرهنگ لغت هوشیار
پستچی
مامور پست خانه، نامه رسان
تصویری از پستچی
تصویر پستچی
فرهنگ فارسی عمید
پستچی
((پُ))
نامه رسان اداره پست، مأمور پست
تصویری از پستچی
تصویر پستچی
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

فرودی پایینی، حضیض سفل مقابل بالا بلندی، زمین پست مقابل بلندی، گودی، نشیب قنوع، کوتاهی کم ارتفاعی، انحطاط انخفاض، خواری زبونی بیاعتباری ذلت، نانجیبی پست فطرتی ناکسی رذالت دنائت خست، تنگ چشمی کوته نظری. یا به پستی افتادن، بیچاره و مفلوک شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پستی
تصویر پستی
کوتاهی، پایینی، سرازیری، نشیب، خواری، زبونی، ناکسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پستی
تصویر پستی
((پَ))
نشیب، گودی، انحطاط، خواری، ذلت، نانجیبی، رذالت، تنگ چشمی، کوته نظری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پستی
تصویر پستی
Sleaziness, Sordidness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
низость , грязность
دیکشنری فارسی به روسی
Schäbigkeit, Schmutzigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
підлість , підлість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
squallore, sordidezza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
gemeenheid, smerigheid
دیکشنری فارسی به هلندی
ความเลวทราม , ความชั่วร้าย
دیکشنری فارسی به تایلندی
خسّةٌ , دناءةٌ
دیکشنری فارسی به عربی
נְבוּזוּת , שֶׁפֶל
دیکشنری فارسی به عبری
비열함 , 비열함
دیکشنری فارسی به کره ای
udhalilishaji, uchafu
دیکشنری فارسی به سواحیلی