جدول جو
جدول جو

معنی پریکا - جستجوی لغت در جدول جو

پریکا(پَ)
لفظ زندی بمعنی پری
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ریکا
تصویر ریکا
(دخترانه)
محبوب، معشوق
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پریا
تصویر پریا
(دخترانه)
زیبا چون پری، جمع پری، کبوتر بال شکسته ای که به دنبال آشیانه می گردد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پریسا
تصویر پریسا
(دخترانه)
همچون پری، پری افسای، افسون کننده حور و پری، زیبا چون پری
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اریکا
تصویر اریکا
(دخترانه)
نام روستایی در استان مازندران
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پریشا
تصویر پریشا
(دخترانه)
پری شاه، شاه پری ها
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پریکارد
تصویر پریکارد
پوشش کیسه ای دو لایه که قلب را می پوشاند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پریسا
تصویر پریسا
افسونگر، زیبا مانند پری، کسی که برای تسخیر جن و پری افسون بخواند، پری افسا، پری افسای، پری خوٰان، پری بند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ریکا
تصویر ریکا
محافظان شاه که در جلو او حرکت می کردند
فرهنگ فارسی عمید
معشوق، مطلوب، محبوب، (از فرهنگ فارسی معین) (برهان) (ناظم الاطباء)، به معنی پسر آمده و در تبرستان این شایع است، (آنندراج) (انجمن آرا)، به لهجۀ مازندرانی، پسر، مقابل کیجا، دختر، (یادداشت مؤلف)، هریک از پسران زیبا و خوش لباس که پیشاپیش شاهان در ردیف شاطران و یساولان حرکت می کردند، (از فرهنگ فارسی معین) : صلاح در آن است که تو را در سلک ریکایان منتظم گردانیده تلافی مافات نمایم، پس یکی از ریکایان حضور را پیش طلبیده امر فرمود که کلاه خود را بر سر مصطفی خان بگذارد، (تاریخ زندیه)،
در گلستانی که جولانگاه آن قد رساست
سرو یک ریکای دارالمرزی کوته قباست،
میرنجات (از آنندراج)،
، نوعی از چوبداران که پشم کلاه ایشان آویزان باشد، (آنندراج) (از بهار عجم)
لغت نامه دهخدا
دهی از بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان، 121 تن سکنه دارد، آب آن از قره سو، محصول عمده آنجا غلات و حبوب و لبنیات است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(اَ سا)
مخفف پریسای. رجوع به پریسای شود
لغت نامه دهخدا
(گِ)
نام مردم افریقای جنوبی ناشی از اختلاط بوئرهای هلندی و بوشیمان ها و کراناها که ساکن دو ناحیۀ گریکالاند شرقی و گریکالاند غربی هستند
لغت نامه دهخدا
(اَ)
موضعی در مقاطعه ای بهمین نام در ولایت موکیفا از بلاد پرو موقع آن بین 18 درجه و 26 دقیقه ویک ثانیه عرض جنوبی و 70 درجه و 24 دقیقه طول غربی. واقع در 640 میلی جنوب شرقی لیما و 30 میلی جنوب تکنا. بدانجا زلزله های مهیب حادث شده و از آن جمله زلزلۀ سنه 1285 هجری قمری که ضایعات بسیار وارد آورد و 500 تن کشته شد و 12 میلیون ریال خسارت وارد آمد و پس از آن مدی عظیم در دریا پدید آمد و همه کشتی های بزرگ ایالات متحده آمریکا غرق گشت و هیچیک از ملاحان نجات نیافتند و جزایر مجاوره بزیر آب فرورفت. سکنۀ آن به 4000 تن میرسد. رجوع بضمیمۀ معجم البلدان شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از پریسا
تصویر پریسا
مانند پری، پری سان، افسونگر
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی فرابر: میوه ای که از بالندگی تخمدان گل پدید می آید و دارای سه بخش است: برون بر میان بر درون بر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پریکارد
تصویر پریکارد
غشا خارجی قلب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امپریکال
تصویر امپریکال
فرانسوی آروینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ریکا
تصویر ریکا
پسر خوشگل، محبوب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ریکا
تصویر ریکا
پسر، محبوب و معشوق
فرهنگ فارسی معین
زمین ناصاف و ناهموار، زمین شیب دار
فرهنگ گویش مازندرانی
بسیار کثیف، کیسه ی کوچک مخصوص چیزهای ضروری، کیسه یا ظرف سوزن دان آلوده
فرهنگ گویش مازندرانی
حرکات پلک چشم با هدف اشاره یا مبادله ی پیام عاشقانه، چشمک.، سه شب پیش، کم اندک کوچک بسیار کم، ذره، تکه
فرهنگ گویش مازندرانی
گذشته ی نزدیک
فرهنگ گویش مازندرانی
استخوان پا از زانو تا لگن، پایه ی چوبی برای ساختن پرچین
فرهنگ گویش مازندرانی
پسر
فرهنگ گویش مازندرانی
پرپر زدن، جهش و پرش
فرهنگ گویش مازندرانی
ذره ی کوچک بسیار کوچک
فرهنگ گویش مازندرانی
خر مهره
فرهنگ گویش مازندرانی
پناه، مأمن
فرهنگ گویش مازندرانی