جدول جو
جدول جو

معنی پریروز - جستجوی لغت در جدول جو

پریروز
روز پیش از دیروز، دو روز پیش، پریر
تصویری از پریروز
تصویر پریروز
فرهنگ فارسی عمید
پریروز
(پَ)
پریر. یک روز پیش از دیروز. روز پیش از روز گذشته. روز قبل از دی. روز پیش. اوّل من امس
لغت نامه دهخدا
پریروز
یک روز پیش از دیروز روز قبل از دی پریر
تصویری از پریروز
تصویر پریروز
فرهنگ لغت هوشیار
پریروز
((پَ))
یک روز پیش از دیروز، روز قبل از دی، پریر
تصویری از پریروز
تصویر پریروز
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پریرو
تصویر پریرو
(دخترانه)
پری چهره، زیبا رو
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پیروز
تصویر پیروز
(پسرانه)
کامیاب، فاتح، فرخنده، خوشحال، شاد، نام چند نفر از پادشاهان ساسانی، نام چندتن از شخصیتهای شاهنامه از جمله نام یکی از دلاوران ایرانی در زمان ساسانیان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پیروز
تصویر پیروز
کامیاب، چیره، خوش وخرم
فرهنگ فارسی عمید
(پَ)
نام دیری و معبدی در زمان خسروپرویز و بعضی گویند نام مقامی است که شیرین از دشت انجوک به آنجا رفت. (برهان قاطع) :
از آنجا تا در دیر پری سوز
پریدندی پریرویان در آن روز.
نظامی (از فرهنگ جهانگیری)
لغت نامه دهخدا
(پَ)
پریرو. که روی چون پری دارد. پریچهر. پریچهره. پری رخ. خوبرو. زیبارو:
پریروی دندان بلب برنهاد
مکن گفت از این گونه بر شاه یاد.
فردوسی.
ده اسب گرانمایه با تاج زر
پریروی ده با کلاه و کمر.
فردوسی.
برآمیز دینار و مشک و گهر
پریروی ده با کلاه و کمر.
فردوسی.
فراوان پرستنده بر گرد تخت
بتان پریروی بیداربخت.
فردوسی.
همی لختکی سیب هر بامداد
پریروی دختر بدین کرم داد.
فردوسی.
قباد آن پریروی را پیش خواند
بزانوی کندآورش برنشاند.
فردوسی.
پریروی گلرخ بتان طراز
برفتند و بردند پیشش نماز.
فردوسی.
ده اسب آوریدش بزرین لگام
پریروی زرین کمر ده غلام.
فردوسی.
دو پنجه پریروی بسته کمر
دو پنجه پرستار با طوق زر.
فردوسی.
فراوان پرستنده بر گرد تخت
بتان پریروی فرخنده بخت.
فردوسی.
ز ساقیان پریروی پرنیان برگیر
میی چنانکه چو جان در بدن بوددر دن.
سوزنی.
صف زده بینم پریرویان به پیش صدراو
چون سلیمانست گویی خواجه و ایشان پری.
سوزنی.
مبادت یکزمان جان و دل از لهو و لعب خالی
جز از عشق پریرویان نباشد در دلت سودا.
سوزنی.
بگفت آنجاپریرویان نغزند
چو گل بسیار شد پیلان بلغزند.
سعدی (گلستان).
سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
پریرویان قرار از دل چو بستیزند بستانند.
حافظ.
نه بزم باده ای نی شوخ چشمی نی پریروئی
بدین آشفتگی چون بشکفانم چین ابروئی.
طالب آملی
لغت نامه دهخدا
تصویری از پریرو
تصویر پریرو
پریچهره، زیبا رو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیروز
تصویر پیروز
غالب، مظفر، نصرت یافته، منصور، فاتح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پریروی
تصویر پریروی
که رویی چون پری دارد پریچهره زیبا روی خوبروی پریرخ پریرو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیروز
تصویر پیروز
مظفر، چیره، مبارک، خجسته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیروز
تصویر پیروز
فیروز، موفق، موید
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پیروز
تصویر پیروز
Victorious
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پیروز
تصویر پیروز
victorieux
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از پیروز
تصویر پیروز
victorios
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از پیروز
تصویر پیروز
বিজয়ী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از پیروز
تصویر پیروز
mshindi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از پیروز
تصویر پیروز
zafer kazanan
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از پیروز
تصویر پیروز
승리한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از پیروز
تصویر پیروز
勝利した
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از پیروز
تصویر پیروز
מנצח
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از پیروز
تصویر پیروز
विजयी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از پیروز
تصویر پیروز
переможний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پیروز
تصویر پیروز
ผู้ชนะ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از پیروز
تصویر پیروز
zegevierend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از پیروز
تصویر پیروز
victorioso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پیروز
تصویر پیروز
vittorioso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پیروز
تصویر پیروز
vitorioso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از پیروز
تصویر پیروز
胜利的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از پیروز
تصویر پیروز
zwycięski
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پیروز
تصویر پیروز
siegreich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پیروز
تصویر پیروز
победоносный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پیروز
تصویر پیروز
فاتح
دیکشنری فارسی به اردو