جدول جو
جدول جو

معنی پرکار - جستجوی لغت در جدول جو

پرکار
کسی که بسیار کار بکند، فعال، ویژگی تابلو نقاشی یا پارچۀ قلاب دوزی که در آن نقش و نگار و ریزه کاری بسیار باشد، ویژگی آنچه در ساختن و درست شدن آن ظرافت به کار رفته باشد
تصویری از پرکار
تصویر پرکار
فرهنگ فارسی عمید
پرکار
(پُ)
مردی پرکار، شدیدالعمل. فعال. که بسیار کار کند. مقابل کم کار، نقاشی و قلمزنی و قلابدوزی و گلدوزی و تذهیب و گچ بری... و امثال آن که در آن کار بسیار کرده اند. مقابل کم کار، نقاش (؟). (رشیدی) ، مشغول. پرمشغله ؟:
چنین گفت پرکار (؟) چرخ بلند
که آمد بدین پادشاهی گزند.
فردوسی.
طبعم ز تو پرکار و دل از رنج تو پربار
رازم ز تو پیدا و تن از ضعف نه پیدا.
مسعودسعد
لغت نامه دهخدا
پرکار
شدید العمل، فعال
تصویری از پرکار
تصویر پرکار
فرهنگ لغت هوشیار
پرکار
((پُ))
فعال، پرتلاش
تصویری از پرکار
تصویر پرکار
فرهنگ فارسی معین
پرکار
فعال
تصویری از پرکار
تصویر پرکار
فرهنگ واژه فارسی سره
پرکار
پرتلاش، پرمشغله، تلاشگر، فعال، کاری
متضاد: کم کار
فرهنگ واژه مترادف متضاد
پرکار
غزير الإنتاج
تصویری از پرکار
تصویر پرکار
دیکشنری فارسی به عربی
پرکار
Industrious
تصویری از پرکار
تصویر پرکار
دیکشنری فارسی به انگلیسی
پرکار
industrieux
تصویری از پرکار
تصویر پرکار
دیکشنری فارسی به فرانسوی
پرکار
آزموده، باتجربه، پرکار
فرهنگ گویش مازندرانی
پرکار
industrioso
تصویری از پرکار
تصویر پرکار
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
پرکار
محنتی
تصویری از پرکار
تصویر پرکار
دیکشنری فارسی به اردو
پرکار
трудолюбивый
تصویری از پرکار
تصویر پرکار
دیکشنری فارسی به روسی
پرکار
fleißig
تصویری از پرکار
تصویر پرکار
دیکشنری فارسی به آلمانی
پرکار
працьовитий
تصویری از پرکار
تصویر پرکار
دیکشنری فارسی به اوکراینی
پرکار
pracowity
تصویری از پرکار
تصویر پرکار
دیکشنری فارسی به لهستانی
پرکار
勤奋的
تصویری از پرکار
تصویر پرکار
دیکشنری فارسی به چینی
پرکار
পরিশ্রমী
تصویری از پرکار
تصویر پرکار
دیکشنری فارسی به بنگالی
پرکار
industrioso
تصویری از پرکار
تصویر پرکار
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
پرکار
mwenye bidii
تصویری از پرکار
تصویر پرکار
دیکشنری فارسی به سواحیلی
پرکار
çalışkan
تصویری از پرکار
تصویر پرکار
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
پرکار
근면한
تصویری از پرکار
تصویر پرکار
دیکشنری فارسی به کره ای
پرکار
勤勉な
تصویری از پرکار
تصویر پرکار
دیکشنری فارسی به ژاپنی
پرکار
חרוץ
تصویری از پرکار
تصویر پرکار
دیکشنری فارسی به عبری
پرکار
industrioso
تصویری از پرکار
تصویر پرکار
دیکشنری فارسی به پرتغالی
پرکار
rajin
تصویری از پرکار
تصویر پرکار
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
پرکار
ขยัน
تصویری از پرکار
تصویر پرکار
دیکشنری فارسی به تایلندی
پرکار
ijverig
تصویری از پرکار
تصویر پرکار
دیکشنری فارسی به هلندی
پرکار
परिश्रमी
تصویری از پرکار
تصویر پرکار
دیکشنری فارسی به هندی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(پَرْ، رَ / رِ)
پرکار، پرکاله. (جهانگیری). وصله:
بر خرقۀ تسلیم زن از سوزن اخلاص
یک رقعۀ پرکارۀ ارباب حقایق.
نزاری قهستانی (از جهانگیری).
لیکن این بیت برای معنی فوق رسا نیست
لغت نامه دهخدا
(پُ)
حالت و چگونگی آنکه پرکار است. مقابل کم کاری
لغت نامه دهخدا
تصویری از درکار
تصویر درکار
بکار آینده، لازم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرکاری
تصویر پرکاری
حالت و چگونگی آنکه پرکار است مقابل کم کاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درکار
تصویر درکار
مشغول
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پیکار
تصویر پیکار
مبارزه، مسابقه
فرهنگ واژه فارسی سره