جدول جو
جدول جو

معنی پرچنک - جستجوی لغت در جدول جو

پرچنک
قوی بنیه، نترس و دلیر، رازدار، چهارشانه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

قصبه ای است خرد در قضای خرپوت از ولایت معمورهالعزیز در 9 هزارگزی جنوب شرقی خرپوت صاحب 2000 تن سکنه و چند جامع و مدرسه و مکتب و در اطراف آن باغهاست. (قاموس الاعلام ج 2 ص 1495)
لغت نامه دهخدا
(کَ چَ سَ)
دهی است از دهستان بیشه سر بخش مرکزی شهرستان قائم شهر. معتدل و مرطوب است و 260 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(پَ چَ)
قطعه. تکه. پرچه. قالب (در پنیر). پنیر پرچک، قسمی پنیر پرروغن
لغت نامه دهخدا
تصویری از پرچک
تصویر پرچک
قسمی پنیر پر روغن
فرهنگ لغت هوشیار
پرتاب کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
نام روستایی در شهرستان ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
پرگوی
فرهنگ گویش مازندرانی
پرچانه، یاوه گو و بسیار سخن
فرهنگ گویش مازندرانی
استخوان سینه، پرسینه ی پرندگان
فرهنگ گویش مازندرانی