جدول جو
جدول جو

معنی پرپوچ - جستجوی لغت در جدول جو

پرپوچ
کم ارزش، بی ارزش، ناقابل
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(پُ)
پرشکن. بسیارنورد. بسیارچین، پراندوه. پرغم. مضطرب:
یکی گفتش که بس آهسته کاری
بدین آهستگی بر خر چه داری
بگفتا هیچ دل پرپیچ دارم
اگر این خر بیفتد هیچ دارم.
عطار
لغت نامه دهخدا
(پُ)
غنی. ثروتمند. صاحب نفوذ بسیار
لغت نامه دهخدا
(پَ)
گرداگرد کلاه و دهان انسان و حیوانات چرنده را گویند و منقار مرغان از طرف بیرون. (تتمۀ برهان قاطع). پتفوز. (شعوری بنقل شرف نامه). پوز. پوزه
لغت نامه دهخدا
تصویری از پرپول
تصویر پرپول
غنی، ثروتمند
فرهنگ لغت هوشیار
پیچاپیچ، پیچ درپیچ، خمناک
متضاد: راست، مستقیم
فرهنگ واژه مترادف متضاد