جدول جو
جدول جو

معنی پروکنسول - جستجوی لغت در جدول جو

پروکنسول
(پْرُ / پُ رُ کُ)
درروم قدیم نوعی والی ایالت را پروکنسول مینامیدند
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(پْرُکْ / پِ رُکْ سِ)
نام یک تن مقدونی که ناظر باروبنۀ اسکندر بود. وی به نقل پلوتارک، وقتی که چاهی در ساحل جیحون میکند به چشمه ای رسید که آب آن مانند روغن بود وهمان بو و طعم را داشت و حال آنکه در این مملکت زیتون نمیروید. اسکندر به این قضیه اهمیت داد و آنرا علامت آشکاری از عنایات خدایان نسبت به خود دانست و غیب گوها گفتند که کشف مزبور دلالت میکند بر اینکه سفر جنگی پرافتخاری در پیش است (یعنی سفر هند) ولی این سفرسخت است زیرا خدایان روغن را برای رفع خستگی ها به سربازان مقدونی داده اند.
لغت نامه دهخدا
(سَ کُ)
ژنرال قنسول. (فرهنگستان). مقامی است که از طرف وزارت خارجه به شخصی داده میشود که کارهای سیاسی و اقتصادی مربوط به کشور خود را در شهرهای مربوط انجام دهد
لغت نامه دهخدا
تصویری از سرکنسول
تصویر سرکنسول
ژنرال قنسول
فرهنگ لغت هوشیار