- پرهیزکار
- متقی، پارسا، باتقوی
معنی پرهیزکار - جستجوی لغت در جدول جو
- پرهیزکار
- پرهیز کننده، پارسا، پاک دامن، باتقوا،
برای مثال بر این و بر آن بگذرد روزگار / خنک مردم پاک پرهیزکار (فردوسی - لغت نامه - پرهیزکار)
- پرهیزکار ((پَ))
- پارسا، خویشتن دار، قانع
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پارسایی
تقوا، پارسایی، پاک دامنی
پارسایی، خویشتن داری
بدکار، فاسق
پرهیز کار
Righteous
праведный
rechtschaffen
праведний
rechtschapen
ชอบธรรม
धार्मिक
mtakatifu
ন্যায়পরায়ণ
پرہیزگار
پارسا پرهیزکار
پارسایی
پرهیزکار، پرهیز کننده، برای مثال به که نجوید دل پرهیزناک / روشنی آب در این تیره خاک (نظامی۱ - ۶۹)
سبزی کار، کسی که پیشه اش کاشتن خیار، خربزه، هندوانه و امثال آن ها است