- پرندگی
- حالت و چگونگی پرنده
معنی پرندگی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تیزی، برش، عمل برنده
عمل درنده، سبعیت
عمل خریدار، خریداری
حالت و چگونگی پرسنده
پرش طیران. یا پریدگی رنگ. رنگ پریدن رنگد باختگی. پرشدگی
عمل پختن عمل پزنده
Bluntness
тупость
Stumpfheit
тупість
tępotliwość
dureza
durezza
dureza
brutalité
stompheid
ความทื่อ
ketajaman
कठोरता
মূর্ততা
کٹائی
مخدره، زن پوشیده
پرده نشین، پوشیده، درپرده
کنایه از زن، دختر
پرده دار مقرّب پادشاه که در همۀ اوقات می توانسته به حضور سلطان برود و واسطۀ میان شاه و مردم باشد، روزبان، آغاجی، حاجب، سادن، پردگین، ایشیک آقاسی
کنایه از زن، دختر
پرده دار مقرّب پادشاه که در همۀ اوقات می توانسته به حضور سلطان برود و واسطۀ میان شاه و مردم باشد، روزبان، آغاجی، حاجب، سادن، پردگین، ایشیک آقاسی