- پرعقلی
- پر خردی
معنی پرعقلی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دیوانگی خلی بیخردی بیهوشی مقابل خردمندی، بخردی
منسوب بکشور پرتقال (پرتغال)، رنگ زرد چون رنگ پرتقال (میوه)، پرتقال فروش
خردمند پر خردی خردمندی، بسیار
رنگ زرد شبیه رنگ پرتقال، پرتقال فروش
شجاعت، جرات، پرجگری
در خوشنویسی، نوعی خط که عرب های عصر جاهلیت می نوشتند
مبتنی بر عقل، ویژگی آنچه ادراک آن با قوۀ عقل صورت می گیرد
خردیک خردی منسوب به عقل. یا دلیل عقلی. برهانی که مبنای آن بر استدلال عقلی باشد مقابل دلیل نقلی