جدول جو
جدول جو

معنی پرجمعیت - جستجوی لغت در جدول جو

پرجمعیت
(پُ جَ عی یَ)
عامیانه، جائی پرجمعیت، که مردم بسیار در آن گرد آمده باشند چنانکه خانه ای و شهری و محلتی..
لغت نامه دهخدا
پرجمعیت
جایی که مردم بسیار در آن گرد آمده باشند مقابل کم جمعیت: شهر پر جمعیت
فرهنگ لغت هوشیار
پرجمعیت
مزدحمٌ
تصویری از پرجمعیت
تصویر پرجمعیت
دیکشنری فارسی به عربی
پرجمعیت
Congested, Populous
تصویری از پرجمعیت
تصویر پرجمعیت
دیکشنری فارسی به انگلیسی
پرجمعیت
encombré, peuplé
تصویری از پرجمعیت
تصویر پرجمعیت
دیکشنری فارسی به فرانسوی
پرجمعیت
混雑した , 人口の多い
تصویری از پرجمعیت
تصویر پرجمعیت
دیکشنری فارسی به ژاپنی
پرجمعیت
拥挤的 , 人口众多的
تصویری از پرجمعیت
تصویر پرجمعیت
دیکشنری فارسی به چینی
پرجمعیت
แออัด , มีประชากรหนาแน่น
تصویری از پرجمعیت
تصویر پرجمعیت
دیکشنری فارسی به تایلندی
پرجمعیت
padat, padat penduduk
تصویری از پرجمعیت
تصویر پرجمعیت
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
پرجمعیت
перегруженный , многолюдный
تصویری از پرجمعیت
تصویر پرجمعیت
دیکشنری فارسی به روسی
پرجمعیت
überfüllt, bevölkerungsreich
تصویری از پرجمعیت
تصویر پرجمعیت
دیکشنری فارسی به آلمانی
پرجمعیت
भीड़भाड़ वाला , जनसंख्या वाला
تصویری از پرجمعیت
تصویر پرجمعیت
دیکشنری فارسی به هندی
پرجمعیت
перевантажений , багатолюдний
تصویری از پرجمعیت
تصویر پرجمعیت
دیکشنری فارسی به اوکراینی
پرجمعیت
zatłoczony, zaludniony
تصویری از پرجمعیت
تصویر پرجمعیت
دیکشنری فارسی به لهستانی
پرجمعیت
congestionado, populoso
تصویری از پرجمعیت
تصویر پرجمعیت
دیکشنری فارسی به پرتغالی
پرجمعیت
צפוף , צפוף אוכלוסין
تصویری از پرجمعیت
تصویر پرجمعیت
دیکشنری فارسی به عبری
پرجمعیت
congestionato, popoloso
تصویری از پرجمعیت
تصویر پرجمعیت
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
پرجمعیت
congestionado, populoso
تصویری از پرجمعیت
تصویر پرجمعیت
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
پرجمعیت
overvol, bevolkt
تصویری از پرجمعیت
تصویر پرجمعیت
دیکشنری فارسی به هلندی
پرجمعیت
گنجان , کثیر آبادی
تصویری از پرجمعیت
تصویر پرجمعیت
دیکشنری فارسی به اردو
پرجمعیت
গনজটপূর্ণ , জনবহুল
تصویری از پرجمعیت
تصویر پرجمعیت
دیکشنری فارسی به بنگالی
پرجمعیت
msongamano, wenye watu wengi
تصویری از پرجمعیت
تصویر پرجمعیت
دیکشنری فارسی به سواحیلی
پرجمعیت
kalabalık
تصویری از پرجمعیت
تصویر پرجمعیت
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
پرجمعیت
혼잡한 , 인구가 많은
تصویری از پرجمعیت
تصویر پرجمعیت
دیکشنری فارسی به کره ای

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ گِ رِهْ اُ دَ)
مرجع بودن. مورد رجوع بودن. محل مراجعۀ دیگران بودن. رجوع به مرجع شود، مرجع تقلید بودن. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(پُ طَ مَ)
طماعی. پرچشم داشتی
لغت نامه دهخدا
(پُ جَ عی یَ)
حالت و چگونگی پرجمعیت
لغت نامه دهخدا
تصویری از مرجعیت
تصویر مرجعیت
محل مراجعه دیگران بودن، مرجع تقلید بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرطمعی
تصویر پرطمعی
عمل پر طمع پر چشم داشتی طماعی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر جمعیتی
تصویر پر جمعیتی
پر چپیرگی حالت و چگونگی پر جمعیت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر جمعیت
تصویر پر جمعیت
پر چپیره (چپیره جمع جمعیت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جمعیت
تصویر جمعیت
انجمن شدن، گروه، گرد هم آمدن، همگروهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرجعیت
تصویر مرجعیت
((مَ جَ یَّ))
مرجع بودن، مرجع تقلید بودن، مجتهد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جمعیت
تصویر جمعیت
شمار، آمار
فرهنگ واژه فارسی سره
اجتهاد، فقاهت
فرهنگ واژه مترادف متضاد