محل اعتماد و کسی که بر آن اعتماد کنند. معتمد. امین. بااعتبار. (ناظم الاطباء). معول. نعت مفعولی است از ارتکاء. رجوع به ارتکاء شود، معاون. (ناظم الاطباء). رجوع به معنی قبلی شود
محل اعتماد و کسی که بر آن اعتماد کنند. معتمد. امین. بااعتبار. (ناظم الاطباء). معول. نعت مفعولی است از ارتکاء. رجوع به ارتکاء شود، معاون. (ناظم الاطباء). رجوع به معنی قبلی شود
همیشه و برجای. (منتهی الارب). دائم و ثابت. مراکی. (متن اللغه) (از اقرب الموارد) ، اعتماد کننده: انا مرتک علی کذا، یعنی اعتماد کننده ام بر وی. ما لی مرتکی الا علیک، نیست مرا اعتمادی مگر بر تو. (منتهی الارب). معتمد. نعت فاعلی است از ارتکاء. رجوع به ارتکاء شود
همیشه و برجای. (منتهی الارب). دائم و ثابت. مراکی. (متن اللغه) (از اقرب الموارد) ، اعتماد کننده: انا مرتک علی کذا، یعنی اعتماد کننده ام بر وی. ما لی مرتکی الا علیک، نیست مرا اعتمادی مگر بر تو. (منتهی الارب). معتمد. نعت فاعلی است از ارتکاء. رجوع به ارتکاء شود