- پرتکل
- محضر، تشریفات
معنی پرتکل - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بی اندیشه بی فکر و تعقل: پرتکی چیزی گفت
شراب معروف کشور پرتغال که نوعی می پخته و به پرتو معروف است: (می شیرازیم از درد سرکشت علاجش باده های پرتکال است)
صورت مجلس مذاکرات سیاسی
صورت مجلس مذاکرات سیاسی، مقاوله نامه، پیش نویس قرارداد یا صورت جلسۀ مذاکرات که بعد به صورت پیمان درآید، تشریفات رایج در ارتباطات بین المللی