جدول جو
جدول جو

معنی پرتقال - جستجوی لغت در جدول جو

پرتقال
میوه ای گرد و نارنجی رنگ از نوع مرکبات که ویتامین های b و c، آهن، کلسیم، اسید مالیک، اسید تارتریک و اسید سیتریک دارد
تصویری از پرتقال
تصویر پرتقال
فرهنگ فارسی عمید
پرتقال
(پُ تُ یا تِ)
نوعی از مرکبات به هیأت نارنج لیکن خوش طعم و شیرین و در ولایات ساحلی خزر بسیار باشد و هر درخت آن 300 تا 500 بار آرد
لغت نامه دهخدا
پرتقال
(پُ تُ)
کشور پرتقال، نام قدیم آن لوزی تانی و یکی از کشورهای جنوبی اروپاست و در مغرب شبه جزیره ایبری واقع است و سرحدات آن از مشرق و شمال اسپانیا و از مغرب و جنوب اقیانوس اطلس است و 88740 هزارگزمربع مساحت و 6500000 تن سکنه دارد. پایتخت آن لشبونه (لیسبون) است که در کتب اسلامی گاهی بتصحیف اشبونه نیز نامند و از بلاد عمده آن پورتو (پرت ) و ستوبال و براگا و ک امبر است. رودهای بزرگ آن دور و مینه و تاج و کوههای آن که جزو رشته جبال ایبری است عبارت است از کابرئیرا و مارائو و استرلا و آلگارو و منشیک. این کشور سابقاً به ایالاتی بنام آلگارو و آلمتژو و استرمادور و بئیرا و تراس اس منت و دور و مینه مقسوم بود لکن اکنون به نواحی کوچکتری قسمت شده است. پرتقال کشوری است زراعتی دارای تاکستانهای کثیره و صیدماهی فراوان و جنگلهای چوب پنبۀ بسیار دارد. مهاجرنشین های پرتقال از بقایای امپراطوری پهناوری است که امروز شامل نواحی ذیل است: در افریقا گنگبارهای آسر و مادر و رأس الاخضر گینۀ پرتقال و آنگولا و موزامبیک. و در آسیا: چند بندر در هندوستان از قبیل گوآودویو و دامائو و بندر ماکائو در چین و در اقیانوسیه، نیمی از جزیره تیمر. وضع طبیعی این کشور باعث شد که از حیث جریان تاریخی میان آن و سایر نواحی شبه جزیرۀایبری جدائی افکند و این حال پایدار بود تا آنکه هانری لژن که از شاهزادگان کاپسین بود از شوهر مادر خود آلفونس (ادفونش) ششم پادشاه کاستیل امارت سرزمین میانه مینه و موندگ یافت (1095 میلادی) پسر او آلفونس اول (1114-1185) در سال 1136 بسلطنت انتخاب شد و از این پس پرتقال بحدود فعلی خویش رسید و سپس دینیز (1279-1325 میلادی) دانشگاه لشبونه را ایجاد کرد و در پادشاهی نسق و نظمی نیکو پیداکرد. سلسله ای که هانری جوان ایجاد کرده بود بسال 1383 میلادی از میان برفت و سلسلۀ داویز جای آنرا گرفت. نخستین پادشاه این سلسله ژان اول بود و این سلسله به سال 1580 میلادی منقرض شد. در دورۀ این سلسله کاستیلیان شکست یافتند (آلجوبار تا سال 1385) و دولت پرتقال در افریقا متصرفاتی بدست آورد و ملاحان لوزیتانی در هندوستان امپراطوری مهاجرنشین نیرومندی پس از عبور از دماغۀ امیدنیک (1497) تأسیس کردند. نتیجۀ شکست سباستین در آلکازار (القصر) کبیر (1578) آن شد که پرتقال تحت اطاعت فیلیپ دوم درآید. و بعلت حمایت فرانسه خاندان براگانس سلطنت پرتقال را بدست آوردند و از1640 تا 1910 حکومت کردند. سلسلۀ جدید نسبت به عهدنامۀ متوئن که در سال 1703 منعقد شده بود در قبال انگلستان با وجود مساعی مارکی د پومبال منافع پرتقال را نتوانست حفظ کند و همچنین هنگامی که ناپلئون از پرتقالیان درخواست که بنادر خود را بروی انگلیسیان سدکنند از این کار خودداری کردند و بهمین جهت سپاهیان فرانسه آنرا اشغال کردند و ژان ششم به برزیل گریخت و سپس بسال 1821 به لشبونه بازگشت. سال بعد برزیل استقلال خود را اعلام کرد. در سال 1833 حکومت قانونی و مشروطه در پرتقال برقرار شد و در سال 1910م. خاندان براگانس از سلطنت پرتقال محروم گردید و جمهوریت در آن کشور برقرار گشت. نام پرتقال را در متون فارسی گاه پرتکال و پرتگیس (غیاث اللغات) هم آورده اند و در منظومۀ ’جنگنامۀ کشم’ از قدری شاعر که راجع است به دست اندازی پرتقالیان از سال 1030 هجری قمری بجزیره قشم و حوالی هرمز و جنگ امام قلیخان بیگلربیگی فارس با آنان این اسم (پرتگال) ضبط شده است مثلاً در این بیت:
چو الف و ثلاثین بد از هجر سال
بیامد یکی لشکر از پرتگال.
رجوع به جرون و هرمز (جزیره) و قدری و امامقلی خان شود
لغت نامه دهخدا
پرتقال
نوعی از مرکبات خوش طعم و شیرین شبیه نارنج
تصویری از پرتقال
تصویر پرتقال
فرهنگ لغت هوشیار
پرتقال
((پُ تِ))
درختی است از تیره مرکبات ویژه مناطق مرطوب. میوه آن کروی، آبدار، شیرین و سرشار از ویتامین ث می باشد و دارای پوست نارنجی است
تصویری از پرتقال
تصویر پرتقال
فرهنگ فارسی معین
پرتقال
پرتغال
تصویری از پرتقال
تصویر پرتقال
فرهنگ واژه فارسی سره
پرتقال
پرتقال
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پرتقالی
تصویر پرتقالی
رنگ زرد شبیه رنگ پرتقال، پرتقال فروش
فرهنگ فارسی عمید
(بُ تُ)
وآن بر ساحل نهر دویره است.
برتلانو. برتمان الکبیر.
لغت نامه دهخدا
(پُ تُ اَ)
آلتی که بدان آب پرتقال گیرند
لغت نامه دهخدا
(پُ تُ)
منسوب به کشور پرتقال، رنگی زرد که اندکی به سرخی زند
لغت نامه دهخدا
(پُ تُ)
کشور پرتقال. کشور پرتگال. پرتگیس. رجوع به پرتقال (کشور...) شود، شراب معروف کشور پرتقال که نوعی می پخته و به پرتو معروف است:
می شیرازیم از دردسر کشت
علاجش باده های پرتکال است.
؟
و رجوع به غیاث اللغات شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از پرتغالی
تصویر پرتغالی
منسوب به پرتغال پرتغالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتمال
تصویر ارتمال
خم شدن، خوار شماری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتقاع
تصویر ارتقاع
پاکداشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتقاش
تصویر ارتقاش
درآویختن کرکم آلایی (کرکم زعفران)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتقال
تصویر انتقال
از جائی به جائی شدن، کوچ کردن، نقل کردن
فرهنگ لغت هوشیار
دیدبانی، چشم داشت چشم داشتن چیزی یا کسی را انتظار، دیدبانی کردن، با آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
گردبرانگیختن، بازماندن از سخن، بازداشتن، بسته شدن: شکم بستن بندکردن، بسته شدن، بستگی زبان بسته زبانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتحال
تصویر ارتحال
از مکانی به مکان دیگر شدن، سفر کردن، کوچ کردن، کوچیدن
فرهنگ لغت هوشیار
رمن پرت به روش نادرست پرت ها، جمع پرت توضیح کلمه (پرت) بیجا بسیاق عربی جمع بسته شده و غلط است. صحیح آن (پرتها) است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرتوان
تصویر پرتوان
پر طاقت، پر نیرو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرتگاه
تصویر پرتگاه
جایی مرتفع که احتمال سقوط از آن رود لغزشگاه مزله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتجال
تصویر ارتجال
بالبداهه سرائیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرتقال افشار
تصویر پرتقال افشار
آلتی که با آن آب پرتقال میگیرند
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی ازتیره سدابیان جزو دسته مرکبات که درخت نسبه بزرگ وزیبایی است و اصل آن از آسیا است ودر عصر جنگهای صلیبی از آسیا به مغرب زمین برده شده. این گیاه در همه نقاط معتدل زمین بخوبی میروید و بار میدهد. میوه آن سته و کروی شکل است که از نمو تخمدان چندین برچه یی حاصل شود. در داخل هر برچه سلولهای محتوی مواد ذخیره یی و ویتامین و اسیدی و آبدار قرار دارند. و در زاویه مرکزی برچه ها هسته ها جای دارند. میوه این گیاه مطبوع و از مرکبات دیگر مطلوبتر است. درخت پرتقال در نواحی معتدل ایران خصوصا نواحی اطراف دریای خزر بفراوانی و خوبی میروید و محصولش هم بسیار مرغوب و نیکو است. شکل میوه آن گاهی ممکنست بیضوی یا رنگ میوه اش بجای آنکه زرد رنگ باشد سرخ بود و در این صورت آنرا پرتقال خونی نامند پرتقان برتقان پرتوقال آغاجی برتقان خلو، میوه درخت مذکور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرتکال
تصویر پرتکال
شراب معروف کشور پرتغال که نوعی می پخته و به پرتو معروف است: (می شیرازیم از درد سرکشت علاجش باده های پرتکال است)
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب بکشور پرتقال (پرتغال)، رنگ زرد چون رنگ پرتقال (میوه)، پرتقال فروش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرتحمل
تصویر پرتحمل
پرتاب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ارتقاء
تصویر ارتقاء
بالا بردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از انتقال
تصویر انتقال
ترابرد، جابجایی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پرتغال
تصویر پرتغال
پرتقال
فرهنگ واژه فارسی سره
شکوفه ی مرکبات در فصل بهار
فرهنگ گویش مازندرانی
حشره ای که به بدن دام چسبد و خونش را بمکد کنه
فرهنگ گویش مازندرانی
پرتقال
فرهنگ گویش مازندرانی