جدول جو
جدول جو

معنی پرتستانی - جستجوی لغت در جدول جو

پرتستانی
(رُ تِ)
مجموعۀ عقاید مذهبیه منتخبه از اصلاحات دینی مائه شانزدهم میلادی. فرقی که این اصلاحات را پدید آوردند کاتولیکانی بودند که از کنیسۀ رومی جدا شدند و به فرق مختلفه تقسیم گردیدند فرقۀ لوتری فرقۀ آنگلی کن فرقۀکالونییست یا پرسبی ترین فرقۀ کنگرگاسیونیست فرقۀ متودیست فرقۀ مراو. اختلاف اساسی پرتستانها با کاتولیکها را در سه موضوع مهم میتوان تلخیص کرد: 1- تعریف ایمان. 2- خصایص باطنی عقیدۀ دینی. 3- آئین و رسوم ظاهری مذهب.
1 -کنیسۀ کاتولیک خود را یگانه حافظ و قاضی حقیقتی که در کتاب مقدس مسطور است و توسط سنّت حفظ شده و شورای عالی پاپ ها آنرا تأیید کرده میداند. برخلاف، پرتستانها مقیاس ایمان را کتاب مقدس دانند ولی (عقل فردی) را معبّر و مفسر آن شمارند و گویند: ’در اموری که مربوط به اوامر خدای تعالی و موجب نجات ارواح است، هرکس مسئول خویشتن است. ’ 2- در اعتقادات مذهبی بزرگترین اختلاف کاتولیکها و پرتستانها در مسئلۀ گناه است. کاتولیکان معتقدند که نجات الهی بوسیلۀ قربانیها و فدیه ها شامل حال همه کسان خواهد شد و عفو الهی هیچکس را محروم نگذارد ولی پرتستانها (و بخصوص کالونیست ها) مسئلۀ خطیۀ آدم را اصلی و مقدر دانند و گویندعقیدۀ بعفو و لطف الهی موجب آن شود که آدمی از عذاب دوزخ فرار کند. تعداد مراسم به غسل تعمید و استعمال افخارستیا معدود گردیده است. 3- از نظر رسوم و انتظامات دینی، مراجع مذهبی پاستورها (کشیشان پرتستان) هستند و همه شعب پرتستان بنحو انتخابات، تنظیم میشوند. کنیسه های پرتستان ممالک مختلفه مستقل از یکدیگرند. رواج مذهب پرتستانی در اروپا در آلمان، شمال دانمارک، سوئد و نروژ، انگلستان، هلند و در ممالک متحدۀ امریکا است. رجوع به لوتر شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دشتستانی
تصویر دشتستانی
مربوط به دشتستان، از مردم دشتستان، در موسیقی گوشه ای در آواز دشتی از ملحقات دستگاه شور که برگرفته از موسیقی مقامی دشتستان می باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پروتستان
تصویر پروتستان
در آیین مسیحیت، یکی از فرقه ها که بیشتر در آلمان، دانمارک، سوئد، نروژ، هلند، انگلستان و آمریکا رواج دارد، پیرو مذهب پروتستان
فرهنگ فارسی عمید
(رُ تِ)
مأخوذ از فارسی، نام درختی است که چوب آن سخت است و از آن ابزار موسیقی میسازند. در فارسی غوش به ضم غین است. رجوع به دزی ج 2 ص 231 و غوش به ضم اول شود
لغت نامه دهخدا
(غَ جِ)
شیخ عبدالله جامی در نفحات الانس آرد: وی ازاصحاب شیخ رکن الدین علاءالدوله است و از یکی از دیه های غرجستان است. خرد بوده است که پدر وی فوت شده و مادر وی شخص دیگر را شوهر کرد. روزی از وی امری واقع شده بود و از آن شخص متوهم گشته و گریزان شد، و از دیه بیرون آمد. در آن نواحی درختی بود بزرگ، و در پای آن درخت چشمۀ آبی، بر آن درخت برآمده و در میان شاخ و برگ آن پنهان شد. اتفاقاً جماعتی از درویشان موله که آنجا نزول کرده بودند، در چشمۀ آب عکس وی را دیده وی را از درخت فرودآوردند و همراه خود بردند، چون نظر شیخ بر وی افتاد به نور فراست کمال قابلیت وی را در این طریق دریافت، بعد از آنکه درویشان سفر کردند کسان فرستاده و وی را بازگردانید، درویشان اضطراب بسیار کردند و به حاکم و سلطان وقت رجوع نمودند. چون حقانیت حضرت شیخ بر همه ظاهر بود هیچ سود نداشت، پس حضرت شیخ به تربیت او مشغول شد و به حسن التفات شیخ به مقامات عالیه رسید و آنقدر التفات و اهتمام که شیخ را نسبت به وی بوده است معلوم نیست نسبت به کسی دیگر بوده باشد، چنانکه از رباعیاتی که در مخاطبۀ وی گفته اند معلوم می شود، و چون به مرتبۀ تکمیل و ارشاد طالبان رسید حوالۀ وی ولایت طوس شد. به آنجا آمده و به ارشاد طالبان مشغول گشت. پادشاه وقت از وی استدعا نمود که با وی در بعضی محاربات که با اعداء داشته همراه باشد، وی همراه شده و در آن محاربه مرتبۀ شهادت یافت و جسد مبارک وی را به طوس نقل کردند و قبروی آنجاست. (از نفحات الانس چ 1336 هجری قمری ص 448)
لغت نامه دهخدا
(دَ سِ)
درد گرفتن، به مجاز، غمخواری. به رنج و درد و غم دیگران رسیدن:
دردستانی کن و درمان دهی
تات رسانند به فرماندهی.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(اَ دَ / دِ)
منسوب به اردستان. جماعتی از محدثین بدین نسبت خوانده میشوند. (انساب سمعانی). و رجوع به اسکافی و محمد بن ربیع... شود
لغت نامه دهخدا
(کُ دِ)
منسوب به کردستان. اهل کردستان. از مردم کردستان. رجوع به کردستان شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از پرتستان
تصویر پرتستان
پیرو مذهب پرتستان معتقد بروش مذهبی پرتستان
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به گرج: از قوم گرج گرجستانی، زبان مردم گرجستان، خط مردم گرجستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کردستانی
تصویر کردستانی
منسوب به کردستان اهل کردستان از مردم کردستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاکستانی
تصویر پاکستانی
منسوب به پاکستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پروتستان
تصویر پروتستان
((پُ تِ))
یکی از شعب سه گانه دین مسیح که پیروان آن به پاپ عقیده ندارند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پروتستانی
تصویر پروتستانی
البروتستانتيّة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از پروتستانی
تصویر پروتستانی
Puritanical
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پروتستانی
تصویر پروتستانی
puritain
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از پروتستانی
تصویر پروتستانی
puritano
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پروتستانی
تصویر پروتستانی
пуританский
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پروتستانی
تصویر پروتستانی
puritanisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پروتستانی
تصویر پروتستانی
пуританський
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پروتستانی
تصویر پروتستانی
purytański
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پروتستانی
تصویر پروتستانی
清教徒的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از پروتستانی
تصویر پروتستانی
puritano
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از پروتستانی
تصویر پروتستانی
پورٹنک
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از پروتستانی
تصویر پروتستانی
puritano
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پروتستانی
تصویر پروتستانی
পুরীতানিক
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از پروتستانی
تصویر پروتستانی
puritaniki
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از پروتستانی
تصویر پروتستانی
puritanist
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از پروتستانی
تصویر پروتستانی
ピューリタニズム的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از پروتستانی
تصویر پروتستانی
פרוטסטנטי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از پروتستانی
تصویر پروتستانی
पुरितानी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از پروتستانی
تصویر پروتستانی
puritanisme
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از پروتستانی
تصویر پروتستانی
คริสต์จักร
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از پروتستانی
تصویر پروتستانی
puriteins
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از پروتستانی
تصویر پروتستانی
청교도적인
دیکشنری فارسی به کره ای